«الحمدللهِ رَبِّ العالَمینْ واللعاقبةُ للمتقین. والصلاة والسلامُ عَلی مُحّمدٍ(ص) وآلهِ الطیبین الطاهرین وصحبهِ أجمَعینْ».
خدا را سپاس و ستایش میگویم که در سال حماسه سیاسی و اقتصاد مقاومتی با بصیرت و صف نشدنی و با دید قطعی افقهای منور و روشن از طرف مقام معظم رهبری (حفظهمالله) نامگذاری شده است. و در یک امتحان دیگر ملت بزرگ ایران به ندای رهبر خود به میدان جهاد اقتصادی آمدن و درایت مردم و همت مسئولین و رهنمودهای معظمله و یاری و امدادهای غیبی پروردگار روز به روز بسوی استقلال اقتصادی پیش میرود و مردم مسلمان کردستان نیز در پاسخ به ندای امام و مقتدای خود پا به پای ملت شریف ایران با استفاده از تمام ظرفیتهای موجود آماده ایثار و تلاش و فداکاری و خواهیم بود.
در اقتصاد مقاومتی توجه به نعمتهای خدا و استفاده درست و صحیح و به موقع از آنها لازم است مانند: سلامتی بدن، عقل و فکر، قدرت و تلاش با تدبیر و بصیرت بتوانیم راه درست مسرف کردن را بفهمیم و بفهمانیم آنرا عملی و عملیاتی کنیم از موارد پاک و حلال استفاده کنیم و پنجرههای ورود حرام را مسدود و در تعاملات بانکی و معاملات و داد وستدها به شریعت اسلام و حد و حدود خدا را مراعات کنیم.
۱. یکی از راههای اقتصاد مقاومتی آموزش تأوری و عملی جدی نه شعاری کار و کارآفرینی به دانشآموزان از بدوی ورود به دبستان میباشد. مثل مشهور (کردی) که میگوید (تول به تولی ئهچةمثتةوة) استعاره شده برای دوران تربیت کار حرفه قبل از سخت شدن استخوان مردی شده.
۲. توجه به روستاها از لحاظ امکانات و آموزش مهارتهای زندگی از قبیل عدم تخریب جنگها و بوتههای ساقهدار و بی ساقه که دارای فائدههای زیادی هستند چنانکه خداوند میفرماید:
(والنجم والشجر یسحدان) (سوره رحمان: آیه ۶) «والنجم» عبارت از گیاهانی از قبیل سبزیها که بر زمین میرویند و ساقهای ندارند.
«الشجر» مراد گیاهانی است که ساقه دارند و مراد از سجده کردن آنها، فرمان بردن از خدا در هدفی خاصی که برای آن آفریده شده است.
قوم
(قاومه یُقاوِمُهُ مُقاوَمَةً) فی المصارعة و غیرها: در کشتی و غیره با او دست و پنجه نرم کرد، در برابر او مقاومت کرد (قَاوَمَهُ) فی حاجةِ: در انجام کاری با او تشریک مساعی و کمک کرد.
قوم
قَامَ یَقُومُ قِیاماً، فهو قَائِمٌ: برخاست. پس او به پا خاسته است. ج. قِیام. أقَامَهُ غیره: دیگری او را بلند کرد. و أقَامَ بِالمَکانِ إِقَامَةً: در آن مکان اقامت کرد. و الْقِیَامَ بر چند وجه است: ۱. تسخیری: (مِنْها قائِمٌ وَ حَصِیدٌ) (هود؛ ۱۰۰)
۲. اختیاری: (أمَّنْ هُوَ قانِتٌ آنائَ اللَّیْلِ ساجِداً وَ قائِماً) (زمر؛ ۹)
۳. مراعات و محافظت از چیزی: (کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدائً بِالْقِسْطِ) (مائدة: ۸)
۴. عزم بر انجام کاری: (یَا أیُّها الَّذینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إلَی الصَّلاةِ) (مائدة؛ ۶) و این که فرمود: (یُقِیمُونَ الصَّلاة) (مائدة؛ ۵۵) یعنی در انجام آن استمرار دارند و بر آن محافظت مینمایند. و القِیَام والقِوَام اسمی است برای آنچه چیزی به وسیله آن نگه داشته میشود مانند عمود و … (وَلاتُؤْتُوا السُّفَهاءَ أمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللهُ لَکُمْ قِیاماً) نساء؛ ۵) یعنی آن را از چیزیهایی که نگهداریتان میکند قرار داده است. (جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ) (مائدة؛ ۹۷) یعنی کعبه نگهدارنده و حیاتبخش انسانهاست و معاش و معاد آنان را پایدار میدارد.
قَامَ فلان مَقَامَ فلان: فلانی جانشین فلانی شد: (فَآخَرانِ یَقُومانِ مَقامَهُما مِنَ الَّذِینَ اسْتَحَقَّ عَلَیْهِمُ الأولیانَ) (مائدة؛ ۱۰۷)
(دِیناً قَیِماً) (انعام؛ ۱۶۱) یعنی ثابت. استوار برای امورات دنیوی و اُخروی انسانها. (وَ ذِلکَ دِینُ الْقَیَّمَةِ) (بینة؛۵) کلمه الْقَیَّمَة در این سه آیه اسمی است برای امتی که قیام به قسط و عدالت مینماید، امتی که اینگونه به آن اشاره میکند و میفرماید: (کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّة…) (آل عمران؛ ۱۱۰).
(یَتْلُوا صُحُفاً مًُطَهَّرَةً فِیها کُتُبٌ قَیَّمَةٌ) (۳؛ بینه) اشاره به قرآن دارد و به محتوای آن که جامع همه معانی و نتایج کتابهای آسمانی قبل است.
(اللهُ لا إِلهَ إلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ) (بقرة؛ ۲۵۵) یعنی حافظ ونگهدارند همه چیز و بخشنده هر چیزی است که قوام هر چیزی به آن بستگی دارد. و این همان چیزی است که در این آیه به آن اشاره دارد: (الَّذی أعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی) (طَه؛ ۵۰)
القیامَة: عبارت است از شروع شدنساعتی که چنین به آن اشاره میکند: (وَ یَوْمَ تَقُومُ السَْعَةُ) (روم؛ ۱۲)، (یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبَّ الْعالَمیِنَ) (مطففین؛ ۶) اصل الْقِیَامَة به پا خاستن یک دفعه انسان است. حرف «الهاء» برای اشاره به وقوع یک دفعهای آن بر آن وارد شده است. کلمه المَقام مصدر و نیز اسم مکان برای قیام و زمان آن است: (إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی وَ تَذْکیرِی) یونس؛ ۷۱)، (وَلمَنْ خافَ مَقامَ رَبَّهِ) (رحمن؛ ۴۶)، (وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیِمَ مُصَلَّی) (بقرة؛ ۱۲۵)، (خَیْرٌ مَقاماً وَ أحْسَنُ نَدِیاًّ)(مریم؛ ۷۳)
الاستِقَامَة: راهی است هموار بر یک خط مستقیم. گفته شده: طریق حقَ هم به آن تشبیه شده است: (اهْدِنَا الصَّراطَ الْمُسْتَقِیم) (فاتحه:۶) و اسِتقَامَةُ الإنسَانِ: ملتزم شدن انسان بر راه راست: (إِنَّ الَّذِینَ قالُوا ربُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا) فصلت؛ ۳۰) الإقَامَةُ فی المکان: ماندن در یک مکان. و إقَامَةُ الشَّیء: ادای حق یک چیز: (قُلْ یا أهْلَ الْکِتاب لَسْتُمْ عَلی شَیْءٍ حَتَّی تُقِیمُوا التَّوْراةَ وَ الإنْجِیلَ) (مائدة؛ ۶۸) یعنی تا این که با علم و عمل حقّ تورات و انجیل را ادا کنید.
(وَ إذا قامُوا إِلَی الصَّلاةِ قامُوا کُسالی (نساء؛ ۱۴۲) قَامُوا از القِیام است نه از الإقامَة. (رَبَّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاةِ) إبراهیم؛ ۴۰) یعنی مرا در ادای حق آن یعنی انجام شرایطش توفیق بده.
المُقَامة همان الإقامة میباشد: (الَّذِی أحلَنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ) (فاطر؛ ۳۵).
تَقْوِیمُ الشَّیءِ: محکم کردن چیزی و راست و ریست گردانیدن آن: (لَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسانَ فِی أحْسَنِ تَقْوِیمٍ) (تین؛ ۴) این آیه اشاره به آفرینش خاص انسان در بین موجودات زنده است که به او عقل و فهم داده شده و استیلای او بر هر آنچه در این جهان است.
القَوْم: گروهی از مردان بدون وجود زنان. به همین خاطر است که فرمود: (لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمِ…) (حجرات؛ ۱۱) و در قرآن هر جا به آن اشاره شده هر دو را در بر میگیرد.
سرف
السَّرَف: تجاوز از حد در هر کاری که انسان آنرا انجام میدهد، هر چند در بخشش، بیشتر مشهور است: (وَالذَّیِنَ إِذَا أَنْفَقوُالَمْ یُسْرِفوُا) (فرقان؛ ۶۷).
(وَلاَ تُسرفوا أنَّهُ لاَ یُحبُّ الْمُسرفین) (انعام؛ ۱۴۱)
(وَ أََنَّ الْمُسْرفیِنَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ) (غافر؛ ۴۳)
یعنی متجاوزین از حد و حدود کارهایشان. قوم لوط؛ «مُسْرِف» نامیده شدهاند از این جهت که از جایگاه مخصوص بذر که خداوند زنان را برای آن قرار داده: (نِسآؤُُکُم حَرْتٌ لَکُمْ) (بقره؛ ۲۲۳) تعدی کرده و از غیر جایگاه آن (که مردان باشند) استفاده میکردند. (یا عبادی الذین أسرفوا علی أنفسهِم لاتقنطوا من رحمة الله) (زمر؛ ۵۳) اسراف در این آیه هم (سرا) اسراف درمان را شامل میشود و هم اسراف در غیر مال.
این که در مورد قصاص فرمود(فلا یسرف فی القتل) (اسراء: ۳۳)
اسراف در قصاص اینگونه است که غیر
بذر
التَبذْیر: تفریق وجداو قسمت قسمت کردن و پراکنده نمودن هر چیزی.
اصل این کلمه به معنای پاشیدن بذر و پخش کردن آن است که بعداً از باب استعاره برای هر کسی که مالش را پخش و پراکنده و ضایع نماید به کار رفته است: (وَلاَ تُبَذِرْ تَبْذِیراً) (اسراء؛ ۲۶)
یعنی: «هرگز و به هیچ وجه باد دستی مکن در خرج کردن و بخشیدن مال زیادهروی مکن)».
اسراف و تبذیر
مهمترین مظاهر خوشگذرانی و غرق در لذائذ نامشروع، اسراف و زیادهروی در مصرف اموال، و خرج آن در امور غیر ضروری است، اموری که حرام و بی مورد میباشند، پس چنین اموری فقر و بینوائی، و زحمت و مشقت را در میان طبقات زحمتکش و کمدرآمد اشاعه میدهد، و بدیهی است که در اثر بینوائی و بیچارگی، کینهها و بدبینیها به وجود میآید، خواری و پستی رواج مییابد و لغزشها و جنایتها در جامعه پدیدار میگردد.
از دیدگاه اسلام مال و دارائی در اصل از آنِ خداست، و خداوند نیز آن را به عنوان امانت به انسان بخشیده است تا اینکه آن را در راه خیر و صلاح خود و جامعه مصرف کند، و این چیزی است که خداوند در قرآن کریم بطور صراحت میفرماید: (وَ آتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللهِ الَّذِی آتَاکُمْ) : و از مال و ثروتِ خدا که آن را به شما داده است بدیشان بدهید.
و باز میفرماید: (أَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیِه) : و از چیزهایی که خدا شما را در آنها نمایندهی (خود در تصرف) قرار داده است انفاق و بخشش کنید.
بنابراین اسرافِ افرادِ ثروتمند در مصرف مالِ خود، و زیادهروی در ریخت و پاش آن در راههای نامشروع، همان تجاوز بر اموال تمام ملّت است، زیرا که مال و ثروت رگ حیات، و منبع قدرت ملّت است، و در واقع به وسیلهی مال و ثروت است کارگاههائی ایجاد میشوند که افراد بیکارِ جامعه را بخود جذب و مشغول میسازد، و به وسیلهی آن اراضی برای کشت و زراعت آماده میشوند، و همچنین ملّت سلاحها و ابزار جنگی را برای دفاع از خود و سرزمین خود در برابر تجاوز دیگران تهیه و تأمین میکنند، و رفاه و آسایش و مصالح جامعه فراهم میگردد.
به همین خاطر است که اسلام به حاکمان و دستاندرکاران دستور میدهد که ناظر و مراقب تصرفات افراد باشند، و نگذارند به ناحق و بدون جهت در اموال مردم اسراف و تبذیر بعمل آید. قرآن کریم مبذرین و اسراف کنندگان را به افراد سفیه و کم خرد توصیف نموده و دستور داده است جلو تصرف آنان در اموال خود گرفته شود، و میفرماید: (وَلاَ تُؤْتُوا السُّفَهآءَ أَمْوَالَکُمُ الُّتِی جَعَلَ اللهُ لَکُمْ قِیاماً) : اموالِ کم خردان را که در اصل اموالِ شماست به خودِ آنان تحویل ندهید، اموالی که خداوند آن را بریتان قِوامِ زندگی گردانیده است.

اقتصاد مقاومتی – قسمت اول ماموستا مختار فرجی
در اقتصاد مقاومتی توجه به نعمتهای خدا و استفاده درست و صحیح و به موقع از آنها لازم است مانند: سلامتی بدن، عقل و فکر، قدرت و تلاش با تدبیر و بصیرت بتوانیم راه درست مسرف کردن را بفهمیم
شناسه خبر : 1871