تأثير انقلاب اسلامي در تحول فرهنگي استان كردستان
بررسي تحولات فرهنگي در كردستان ايران در مقياس كشوري قابل ارزيابي است. با توجه به تحولاتي كه جامعه ايران در زمينه فرهنگي، بعد از انقلاب مشروطه بخود گرفته است و حيات اجتماعي جامعه را بطور كلي در نورديده و تداوم آن هنوز مشهود است و در ضمن ميزان تحولات فرهنگي در برشهاي تاريخي قابل درك است و به بطيء بودن تغييرات ذاتي فرهنگي بر ميگردد، لازم است با يك رويكرد تاريخي و در يك فرايند دراز مدت وضعيت موجود فرهنگ را با گذشته مقايسه نمود و آينده آنرا پيشبيني كرد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه ماهيتاً انقلابي فرهنگي بود اين تحول شتاب بيشتري بخود گرفت.
مجموعه عوامل داخلي و خارجي موجود، تحولات فرهنگي جامعه ما را دچار چالش فرهنگي كرده است و جامعه بايد از اين چالش بهره برداري مناسب نمايد و پاسخگوي نيازهاي فرهنگي باشد. وجود گرايشهاي متفاوت و گاهي متضاد فرهنگي روياروي يكديگر در داخل كشور، وجود تبادل و اشاعه فرهنگي ميان جوامع و بعضاً برخورد فرهنگي در خارج از كشور از مصاديق بارز مجموعه اثرگذار فرهنگي بر نظام اجتماعي ما است. اگر چه نحوه برخورد با اين تحولات ميتواند به اعتلاي فرهنگ و يا به انحطاط فرهنگي منجر گردد، اما نمي توان از آن چشم پوشيد و بايد روند تكاملي آنرا با نوع برخورد تسريع نمود. لذا ميتوان براي اين روند مباحث زيرا را بطور مشخص طبقه بندي نمود:
۱ـ با توجه به اهداف فرهنگي كه د رجامعه ما وجود دارد و سياستگذاريهايي كه براي تحقق آنها اعمال ميگردد بايد از دو نوع برخورد با مقوله فرهنگ پرهيز گردد. يكي گرايشي است كه تحت هر شرايطي خواهان حفظ و بقاي سنتهاي خالص فرهنگي است و خواهان طرد و سركوب فرهنگي ديدگاه مخالف است. اين ديدگاه، ديدگاههاي غير سنتي را نه حاصل به بنبست رسيدن برخي سنتهاي موجود ميداند بلكه حاصل نفوذ فرهنگهاي بيگانه و د رجهت به انقياد كشيدن جامعه از نظر فرهنگي ميبيند. در جامعه در حال گذر برخورد سنت و مدرنيته يك امر اجتناب ناپذير است و بايد وجود آنرا مبارك تلقي كرد. با برخوردهاي سلبي نميتوان آنرا به حاشيه راند، برخورد مناسب و ظريف با اين مقوله ميتواند به توسعه سنتهاي حسنه منجر شود. حفظ و بقاي سنتهاي اجتماعي جامعه ما ناشي از طراوات و پايداري آنها است و با كاركردهاي اجتماعي خود توان بقاي خود را تضمين كردهاند.
گرايش دوم سنتهاي فرهنگي را عامل اصلي عقب ماندگي فرهنگي جامعه ميداند. اين منظر، عبور جامعه از سنتي به مدرن را مشروط به طرد و نفي همه سنتهاي فرهنگي تلقي مينمايد، نگاهي به تحولات فرهنگي تاريخ معاصر ايران و تداوم آن به شرايط امروزي و وجود اين گرايش در فرايند مزبور ناشي از عقيم ماندن و قبض شدن آن را نشان ميرود. ناتواني هر دو گرايش در پاسخ گويي به مسئله تكامل فرهنگي بيانگر عدم درك صحيح از تحول فرهنگي حاصل انقطاع و استمرار است. گرايش اول انقطاع را ناديده ميگيرد و گرايش دوم استمرار را. لذا هر دو علت ناقصه محسوب گرديده و به تنهايي ضد تحولاند. خوشبختانه پيروزي انقلاب اسلامي در بستر خود گرايش متمايزي را بوجود آورده است؛ از جمله در قلمرو دين، تحول جامعه را متكي بر وحدت و تضاد ميپذيرد. هر چند نظريه پردزاي و پرورش اين گرايش مشكل است اما پتانسيل موجود در جامعه امكان به فعليت در آوردن آن را دارد.
۲ـ تحول و پيشرفت فرهنگي جامعه ما به عوامل زيادي بستگي دارد؛ از جمله شناخت صحيح از ضرورتها و اهداف و آرمانهاي اجتماعي، نحوه برخورد با ميراث فرهنگي، نقد و ارزيابي آنها، ساماندهي تعامل با فرهنگهاي بيگانه. اگر نگاهمان به گذشته باشد با دو هدف ارث بري و انتقادي صورت گيرد خيلي از حسياستهاي منفي جايگاه خود را از دست ميدهند و از يك طرف دغدغههاي ميراث فرهنگي باعث حفظ و تداوم ان ميگردد و از طرف ديگر رويكرد انتقادي سبب پالايش فرهنگي ميشود كه هر دو ميتوانند به تداوم و اعتلاي فرهنگ جامعه كمك نمايند. ميتواند گفت پيوستگي نقد و ميراث از عفونتهاي فرهنگي مانند هرج و مرج طلبي و تقليد مكانيكي بدون در نظ رگرفتن الزامات شرايط اجتماعي، جلوگيري بعمل ميآورد. هيچ ملتي نميتواند ميراث ماندگار فرهنگي خود را قرباني تجديد طلبي نمايد همانطوري كه تكيه مطلق بر ميراث فرهنگي بدون نقد پذيري او را از نيازهاي جديد و توسعه فرهنگي و پاسخمند شدن دور مينمايد.
۳ـ نگاهي به تحولات فرهنگي در كردستان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، روند صعودي را نمايان ميسازد انتشار مجله سروه، روزنامههاي محلي ديگر و برگزاري كنفرانسهاي فرهنگي و تجليل از شخصيتهاي فرهنگي مانند مولوي كرد، فرزانگان كرد، سمينارهاي كردستان شناسي تحت عناوين مختلف از جمله تحولات فرهنگي، آموزش دستور زبان ادبيات كردي در اكثر مناطق كردنشين از طريق انجمنهاي فرهنگي ادبي، انتشار خبرنامههاي داخلي ادارات و برخي دانشگاههاي كشور به منظور ارج نهادن به فرهنگ و ادبيات كردي، قدمهاي مؤثر و سازندهاي بوده است كه نمايانگر وضعيت موجود دگرگونيهاي فرهنگي است كه در حد خود لازم است اما كافي نيست. هر چند مسائل خاصي مانند مرزي بدون، وجود جنگ و درگيريها در منطقه از سرعت تحولات فرهنگي تا اندازهاي جلوگيري نموده است اما اگر به ظرفيتهاي فرهنگي منطقه توجه گردد و از آنها بهرهبرداري شود، ميتواند رشد و اعتلاي فرهنگ مردم منطقه را بدنبال آورد. اگر نگاهمان به مقوله فرهنگ و تعامل فرهنگي آمرانه نباشد و بطور متقابل و با حضور كارگزاران فرهنگي و مشاركت عمومي و در يك فضاي سامانمند عقلاني ـ اجتماعي براي تحقق اهداف فرهنگي تلاش شود، ميتواند به وفاق ملي و ديني ما كمك نمايد. در اين رابطه ميتوان پيشنهادهايي را مطرح كرد از جمله:
تقويت انجمنهاي فرهنگي، هنري و حمايت از نويسندگان و اصحاب فكر و انديشه، تقويت مراكز فرهنگي و گسترش آنها، صدور مجوز براي انتشار روزنامهها، هفته نامه و فصل نامههاي محلي، ايجاد تسهيلات و امكانات لازم براي ناشرين محلي، نويسندگان و هنرمندان جهت چاپ و ارائه آثار فرهنگي و هنري آنان، كيفي نمودن و توسعه و برنامههاي صدا و سيماي مراكز استانها و شهرستانهاي مناطق كردنشين به منظور اجراي برنامههاي متنوع با استفاده از توان هنرمندان و سوژههاي فرهنگي محلي براي ساخت و پاسخ اين برنامهها.
۴ـ رشد فرهنگهاي محلي بعنوان مايههاي اصيل فرهنگ ملي: امروز مبحث جهاني شدن فرهنگ ملي:
امروز مبحث جهاني شدن فرهنگ يكي از هدفهاي كلي و مشترك دنياي سوداگرانه سرمايهداري كه با پشتوانه عظيم وسايل ارتباطي به منظور يكسان سازي و توده وار نمودن جوامع تنشهاي وسيعي را بوجود آورده است، مي باشد. يكي از ابزارهاي باز دارنده اين سياست فرهنگي، رشد و اعتلاي فرهنگهاي ملي و خرده فرهنگهايي است كه بيانگر هويت مشترك جوامع ميباشند. عدهاي از انديشمندان اجتماعي معتقدند فرهنگ جهاني شدن يك خيال بيش نيست. و ورود به دنياي پسامدرنيسم و ضعفهاي دروني فرهنگي نظام مسلط جهاني آينده روشني را بطور حتم براي آنها پيشبيني نميكند. انچه براي ما مهم است ايجاد حس خودباوري و تكيه بر اصالتهاي فرهنگي، خرافه زدايي، حضوري هوشمندانه و مسئولانه با پذيرش اينكه ميتوان از ديگر فرهنگها بهره گرفت و با سياستهاي خردمندانه جذب و دفع فرهنگي به توسعه مدل فرهنگي جامعه خود همت بگماريم. چه بسا فرهنگهايي كه در فرازهايي از تاريخ بشريت حالت تدافعي داشته و امروز حالت تهاجمي بخود گرفته است و اين حالت بينابيني شمايل تاريخ را شكل داده است. براي رشد اعتلاي فرهنگيهاي محلي بايد ميدان امتحان را باز كنيم و با ديدي يك جانبه و آمرانه به تضعيف آن نپردازيم. روح فرهنگ ملي ما بوسيله فرهنگهاي محلي شكل گرفته است، به طوريكه فرهنگ ايراني بدون حضور تمام اقوام ايراني قابل شناسايي نيست. يكي از اين اقوام كردها هستند كه با دو مؤلفه ديني و ملي با فرهنگ ايراني گره خورده و ا زهمديگر تفكيك ناپذيرند. سياستگزاران فرهنگي كشور و نخبگان فرهنگي منطقه در يك تعامل فرهنگي ميتوانند طراوات و شادابي اين فرهنگ را حفظ و تداوم بخشند. با اميد به اينكه اين نشستها بتواند به رشد و تكامل فرهنگ جامعه و ايجاد وحدت ملي و ديني ما كمك نمايد.عبدالخالق عبادی
تأثير انقلاب اسلامي در تحول فرهنگي استان كردستانعبدالخالق عبادی – سقز
بررسي تحولات فرهنگي در كردستان ايران در مقياس كشوري قابل ارزيابي است. با توجه به تحولاتي كه جامعه ايران در زمينه فرهنگي، بعد از انقلاب مشروطه بخود گرفته است و حيات اجتماعي جامعه را بطور كلي در نورديده…..
شناسه خبر : 5011