* اشاره:
اين واقعيتي غيرقابل کتمان است که بخش مهمي از بحران هايي که امروزعراق باآنها دست وپنجه نرم مي کند،محصول سياست هاي واشنگتن دردودهه گذشته است.افروختن آتش دوجنگ دراوايل دهه هاي۹۰ و ۲۰۰۰ ميلادي ومتعاقب آن،سال هاي طولاني اشغال،ازعراق کشوري ساخت که براي ايستادن برروي پاهاي خود بدون کمک خارجي،به دهها سال زمان نيازدارد.گذشته ازاين،اگربه تمامي اينها،تاثير مستقيم آمريکا برايجاد،رشد وگسترش تروريسم سلفي – تکفيري درخاورميانه رانيز بيفزاييم،بهترمتوجه مسئوليت مضاعف آمريکادرپديد آوردن چنين فجايعي براي منطقه خواهيم شد.بحث پيرامون مسائل يادشده،موضوع بخش پاياني مقاله پيش روست.
***
در واقع درعراق، القاعده با قويترين ارتش دنيا درگير شد که اين مبارزات موجب شد نگاه چريکي اين سازمان، دقيقتر شود، تاکتيکهاي جنگي آن ارتقاء يابد و درکل، آبديده وقَدَر شود و در نهايت، با استفاده از مقبوليت خود در بخشهايي ازجوامع اسلامي،عناصرو نيروهاي بيشتري را به خود جذب کند. هر چند مرحله دوم و سوم که منجر به تقويت نيروهاي تکفيري شد، ظاهرا مقبول دولتمردان آمريکايي نبود و آنها ميکوشيدند در مقابل آن بايستند،اما با اين حال، آنهادربحران سوريه،بارديگرباحمايت غيرمستقيم ازاين گروههاونيروها،باعث تقويت آنهاشدندومرحله چهارم اين پروسه رارقم زدند.اين حمايتهاي مالي،نظامي واستراتژيک به اندازهاي بودکه گروههاي تروريستي توانستند دستاوردهايي داشته باشندوازطريق مقابله باارتش سوريه،کنترل برخي مناطق رانيزبه دست گيرندکه در نهايت با دخالت حزبالله و کمک نيروهاي اين سازمان، دولت دمشق توانست بخشهاي گستردهاي ازاين مناطق راباز پس گيرد.
اماباتوجه به همه مشکلاتي که اين گروههاي تکفيري براي غرب، به ويژه آمريکابه وجودآوردند،بايديک مسئله راهمواره مدنظرداشت؛«القاعده هرگزازچشم آمريکا نخواهد افتاد،چراکه اين گروه تروريستي،بهرغم برخي دردسرآفرينيهايش براي دولتمردان آمريکايي،بهترين ابزارواشنگتن براي نيل به اهداف برون مرزيش به شمارميآيد.»البته اين خدمات متقابل است وگروههاي تروريستي تکفيري نيزبه رغم روبرو شدن با برخي مقاومتهاي نظاميان غربي، در برخي برههها از حمايت همه جانبه آنها برخوردار شدهاند.
* بحران عراق و سياستهاي گذشته واشنگتن
شبکه خبري «سي.ان.ان» به دنبال وقايع اخير و شدت يافتن ناآرامي ها درعراق، ريشه آن را در سياستهاي گذشته واشنگتن دانست که مداخلههاي نظامي صورت گرفته از جنگ خليج فارس سال۱۹۹۱ تا حمله به عراق درسال ۲۰۰۳ ميلادي، آغاز چندين دهه بي ثباتي حاصل آن بوده است.«سي.ان.ان» در گزارشي به قلم «گرگ بوتلو»نوشت:درپي تجاوز نظامي آمريکا،بي شک عراق وآمريکا به مدت چند دهه است که به يکديگردوخته شده اند واکنون با توجه به اقدام گروه تروريستي داعش،واشنگتن چه ميبايد انجام دهد؟از زمان آغاز جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱ تا تجاوز نظامي آمريکا به عراق در سال ۲۰۰۳ ميلادي که به سرنگوني رژيم صدام حسين انجاميد، پيامدهاي ناشي از آن منجر به چندين سال خشونت و بي ثباتي شد که مديون سياست هاي واشنگتن است که تمايل به حذف صدام و روي کار آوردن دولتي شکننده داشته است.
اکنون جاي تعجب نداردکه باتصرف مناطقي ازعراق بدست گروههاي شبه نظامي وتهديد به تصرف بغداد،عراقيها رو به سوي آمريکاييها آورده اند.نويسنده مقاله درمورد اينکه اکنون واشنگتن در مواجهه با چالش ايجاد شده درعراق، چه بايد انجام دهد، چهار گزينه را در برابر باراک اوباما، رييس جمهوري آمريکا متصور شد که برخي ازاين گزينه ها، کارايي خود را از دست داده اند.سي.ان.ان نخستين گزينه پيش روي باراک اوباما براي مواجه با چالش گروه تروريستي داعش درعراق رابازگشت دوباره نيروهاي آمريکايي به اين کشورعنوان کرد؛ امري که پيش از اين اتفاق افتاده بود، چرا که در جنگ خليج فارس، آمريکا اين کار را نکرد، اما درست ۱۲ سال بعد به عراق يورش برد؛ امري که مسئوليتي براي واشنگتن به همراه داشت که بايد از ۶۰۰۰ مايل آن سوتر؛ يک کشور ويران شده رااز نوبازسازي کند که تنها نتيجه مهم آن، همانا ادامه ناآرامي درعراق بود.
بنابر اعلام وزارت دفاع آمريکا(پنتاگون) دراکتبر۲۰۰۷ ميلادي، آمريکا ۱۶۶هزار نيروي نظامي درعراق مستقر کرده بود که بالاترين ميزان حضور نظامي دراين کشور در اين زمان به شمار ميرفت.هنگامي که نظاميان آمريکايي اواخر ۲۰۱۱ ميلادي از عراق خارج شدند، اين اقدام اوباما از سوي سناتورهاي آمريکايي و در راس آنها «جان مک کين» به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و آن را شاهد مدعاي اتفاقات کنوني درعراق عنوان کردند .درهمين حال«هوشيا زيباري» وزير خارجه عراق به «سي.ان.ان»گفت که از آمريکا خواسته نشده است تا نيروهاي نظامي به عراق اعزام کند. ازسوي ديگر«جي کارني» سخنگوي کاخ سفيد نيز در ارتباط با حملات گروه تروريستي داعش درعراق گفت: درفکر اعزام نيروي زميني به عراق نيستيم.«سي.ان.ان» دومين گزينه پيش روي آمريکا را حملات هوايي آمريکا عنوان کرد و نوشت: درحالي که امکان حضور نظامي آمريکا بر روي زمين ممکن نيست، اما برفراز آن، ميتواند محتمل باشد.اين مقاله با اشاره به اينکه حملات هوايي آمريکا درگذشته و درجنگ «کوزوو» و ليبي عملکرد خود را نشان داده و مقامات آمريکايي از برخي نشانه ها از استقبال بغداد از حمله هوايي آمريکابه مواضع داعش حکايت ميکنند،امامقامات کاخ سفيدهنوزبه اين گزينه پاسخ نداده اند.
«سي.ان.ان» گزارش داد: جي کارني از دادن پاسخ به اين پرسش که آيا اوباما پيش از اعزام جنگنده هاي آمريکايي به عراق، با کنگره مشورت خواهد کرد، طفره رفت.کارني به خبرنگاران گفت: پاسخ به اين پرسش زودهنگام است، چرا که رييس جمهوري آمريکا تصميمي درمورد بهترين برخورد با اين موضوع اتخاذ نکرده است.علاوه برعدم قطعيت کاخ سفيددراتخاذ تصميم،دربه کارگيري نيروي هوايي براي مقابله بااقدامات گروه تروريستي داعش درعراق،محدوديت هايي وجودداردوهدف قراردادن مواضع آنهاازآسمان دشواراست،چراکه در چنين حملاتي،خطرتلفات غيرنظاميان وسرنگون شدن جنگنده هاي آمريکايي نيزميرود. ديگرآنکه ازميان برداشتن شبه نظاميان،بخصوص چنانچه خود را در ميان مردم وغير نظاميان مخفي کنند،بااستفاده ازحملات هوايي دشوارخواهد بود. «سي.ان.ان»سومين گزينه راتهيه هرچه بيشترتجهيزات نظامي براي ارتش عراق بر شمرد.اين شبکه خبري نوشت: اين درحالي است که عراق ميلياردها دلار تجهيزات نظامي از جمله سلاح ، خودرو، تانک يا بالگرد دراختيار دارد.
به گفته مقامات پنتاگون؛ نزديک به ۱۵ميليارد دلار از تجهيزات، آموزش هاي نظامي و ديگر خدمات به عراق ارسال شده است.صرفا ميلياردها دلار تجهيزات جنگي که تمامي آنها براي مقابله با داعش موثر است، کارايي ندارد، چرا که به گفته شاهدان عيني، نيروهاي امنيتي عراق درصحنه هايي،از مواجهه با گروه تروريستي داعش گريخته، سلاح هاي خود را بر زمين گذاشته و حتي براي آنکه بتوانند به طور امن بگريزند، يونيفورم هاي نظامي خود را از تن به در کردهاند.
«جيمز جفري»سفير سابق آمريکا درعراق بين سال هاي ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ ميلادي که اکنون پژوهشگر «موسسه واشنگتن در امور سياست خاور نزديک» است، در اين باره گفت: ارتش عراق به طور بيمارگونه اي آموزش ديده، بد هدايت شده و به خصوص آنکه کيفيت لازم را ندارد.به گفته جفري،ارتش عراق به وضوح قادر به گشودن آتش وبرپايي مانور نيست.«سي.ان.ان»چهارمين گزينه را تغيير موثر سياسي در عراق دانست.اين شبکه خبري به برتري شيعيان پس از سرنگوني صدام حسين و بر روي کارآمدن دولت نوري مالکي اشاره کرد که بيشترين امتيازات را به اين بخش ازجامعه داده است. «سي.ان.ان» نوشت: اختلاف بين شيعه و سني در عراق، يکي ديگر از مشکلات اين کشور است.
* جهان عرب ؛ چند سال پس از خيزشهاي
خستگي برآمده از بي ثباتيهاي ناشي از خيزش هاي مردمي در برخي کشورهاي عربي و خطر گسترش روزافزون گروه هاي تکفيري سازمان يافته،مديريت جمعي بحران هاي پيش رو باهمکاري همه کشورهاي درگيررا ضروري تراز گذشته ساخته است.بيش از يکصد سال از شکلگيري خاورميانه مدرن ميگذرد،اما بحران پشت بحران، همچنان اين منطقه را دستخوش بي ثباتي مي سازد.
موقعيت ويژه اين منطقه در بازي قدرتهاي بزرگ و وجود ذخاير عظيم انرژي در آن، همراه با شکاف هاي قومي-مذهبي بسياري که در خاورميانه وجود دارد، در يکصد سال گذشته اين منطقه را عرصه تعارضات داخلي و نفوذ گسترده خارجي قرار داده است. عبارت معروفي وجود دارد که ميگويد: «در خاورميانه تاريخ مصرف نمي شود، بلکه توليد مي شود».
اين مساله بارها و بارها ديده شده و تحولات اين منطقه نشان داده است که تنش ها در خاورميانه، ماهيتي «خود بازآفرين» دارند و هر بار در شکلي تازه، چالشي براي کشورهاي منطقه مي شوند .تحولات تازهاي در منطقه رخ داده است. به نظر مي رسد پس از گذشت سه سال پر تنش که با خيزش مردمي در تونس آغاز شد، برخي کشورهاي منطقه، خسته از بازي بي سرانجام قدرت به سوي نوعي خردگرايي اجباري مي روند.
مصر تاکنون ۲ بار چالش انتخابات رياست جمهوري را پشت سر گذاشته است. در سوريه با وجود تمام مشکلات، انتخابات رياست جمهوري برگزارشد. روابط ديگر کشورهاي کليدي منطقه نيز به سوي نوعي پذيرش اجبارآميز همديگر حرکت ميکند. بنابراين در فضايي که کشورها نتوانسته اند همديگررا حذف کنند، به اجباررو به سوي تحمل يکديگر آورده اند.به نظرمي رسد فصل تازهاي در منطقه گشوده شده است. مسائل برآمده از خيزشهاي عربي، نوعي خستگي و بي فرجامي ناشي از بي ثباتي و تنش سياسي- اجتماعي را براي مردم و دولت ها ايجاد کرده است.
فرمانروايان تازه مصر با چالش هاي داخلي بسياري روبرويند و اولويت آنان حل مشکلات اقتصادي و برقراري دوباره امنيت در کشور است. مهم ترين درسي که «عبدالفتاح السيسي» رييس جمهوري فعلي مصر، از دوران رياست جمهوري «محمد مرسي» رييس جمهوري برکنار شده پيشين ميتواند بگيرد،اين است که به دليل نياز به آرامش در محيط امنيتي منطقه و ايجاد فرصت و توان کافي براي حل چالشهاي داخلي، بايد به بهبود روابط با همسايگان و کشورهايي که در منطقه توان نفوذگذاري بالايي دارند،همت گمارد. تلاش سيسي براي بهبود روابط با سوريه،عراق و ايران در اين پيوند تحليل مي شود .از يک سو، رويکرد تعامل محور دولت دکترحسن روحاني، رييس جمهوري اسلامي ايران و تلاش دولت وي براي مشارکت در پايان دادن به بحران هاي منطقه اي، فرصت مناسبي در اختيار کشورهاي منطقه به ويژه مصر قرار داده است تا با استفاده از ظرفيت هاي ايجاد شده،محيط متشنج امنيتي پيرامون خود را ازحالت امنيتي شده کنوني خارج کنند .ازسوي ديگر،نزديکي بيش ازپيش ايران وترکيه درچارچوب همکاريهاي دوجانبه منطقهاي راشاهدهستيم؛امري که ميتواند الگويي مناسب از روابط همکاري جويانه کشورهادر خاورميانه راارائه کند.سفردکترروحاني به ترکيه،نمايانگراوج تلاش هاي دو کشوربراي همگرايي هرچه بيشتربود.دعوت ازدکترمحمدجواد ظريف،وزيرخارجه جمهوري اسلامي ايران براي سفربه عربستان و شرکت درنشست سالانه سازمان همکاري اسلامي رانيزمي توان نمونه ديگري ازتلاش هاي(اجبارآميز) کشورهاي خاورميانه براي بهبودفضاي امنيتي آن به شمارآورد . امادراين ميان،چندمساله بنيادين همچنان به قوت خودباقي است که مي تواندهشداري دراينباره باشدکه تنش هاي خاورميانه همچنان باقي ميمانند و تلاش هاي تازه،چيزي جزتنفس کوتاهي درفاصله دوجنگ،نيست.نخستين مساله،سوريه وناآرامي هاي اين کشوراست. بحران سوريه بيش ازاينکه مساله اي داخلي باشد،به محلي براي زورآزمايي منطقه اي برخي کشورهابراي تعيين حوزه نفوذوتثبيت نقش مديريتي خود درتحولات منطقه تبديل شده است. برتري نسبي ارتش سوريه برتروريستهادرعرصه ميداني وتثبيت قدرت دولت اسد،هم تداوم جنگ قدرت کشورهاي درگيردرسوريه راسبب شده وهم نقطه آغازي رابراي تلاش هاي سياسي درون منطقه اي،به منظورحل مساله پديدآورده است.بحران رياست جمهوري لبنان نيزدغدغه ديگري است که ريشه آن به تحولات داخلي سوريه واختلاف کشورهاي منطقه درباره آن بازمي گردد.
شکنندگي ثبات سياسي درلبنان و چشمداشت گروه هاي داخلي به توافق باکشورهاي متنفذدرلبنان،باعث شده است اين کشوربرلبه پرتگاه بحراني ديگرو شايد جنگ داخلي قرار گيرد.اما در اين ميان،عراق وضعيت به مراتب وخيم تري دارد و مي رود تا به سوريه اي ديگرتبديل شود.پيروزي ائتلاف«دولت قانون»به رياست نوري مالکي،نخست وزيرعراق،در انتخابات مجلس،بامخالفت گسترده برخي گروههاي سياسي باسومين دورنخست وزيري مالکي همراه شد. تحرکات اقليم خودمختارکردستان درصدورنفت اين منطقه بدون مجوزدولت مرکزي نيزچالشي تازه برسر راه يکپارچگي سرزميني عراق به وجود آورد و با تجزيه طلبي برخي رهبران کرد همراه شده است.
تا اينجاهر چه نوشتيم،به چالشهايي درسطح دولت هامربوط مي شد؛اما چالشي به مراتب بزرگ ترو ويرانگرتردامن کشورهاي خاورميانه راگرفته است که مي تواندبي ثباتيهاي موجودراتشديدودرخاورميانه،عرصه نويني از فضاي تهديد را ايجاد کند.
اين چالش چيزي جز گسترش خطرتقويت سازمان يافته گروههاي تروريستي همچون دولت اسلامي عراق وشام(داعش)نيست. يورش غافلگيرانه داعش به استانهاي الانبار،نينوا و صلاح الدين، وضعيت امنيتي منطقه راوخيمترکرد. هرچندتروريسم ازدهه گذشته دردستور کارامنيتي کشورها قرار گرفت، اما شکل تازه وتکفيري آن درخاورميانه،درپي خيزشهاي تازه جهان عرب، ازلايه هاي پنهان سربرآوردوتهديدي امنيتي است که مراتبي خشن ترو بنيان برافکن تر ازديگرتهديدهادارد.
جهان عرب که همچنان درسردرگمي ناشي ازخيزش هاي عربي،در بي ثباتي به سر ميبرد،باخلاء سياسي ورهبري نيرومندروبرو است.وجود شکاف هاي عميق قومي- مذهبي در جهان عرب وژرف ترشدن اين شکافها بهواسطه جنگ قدرت کشورهادرمنطقه،محيط بکري براي ترويج بذر افراط گري مهياکرده که گروه هاي تکفيري،درفضاي کنوني ازميوه آن بهره مي برند.
کشورهايي که سالها زير فشار ديکتاتوريهاي چند ده ساله توانسته بودند به صورتي ظاهري شکافهاي موجود در جامعه را بپوشانند و از سرايت دومينووار آن به ديگر حوزهها جلوگيري کنند، اکنون با خلاء امنيتي روبرو شده و فوران اختلاف هاي خفته سياسي-اجتماعي در بطن جامعه را ديده اند.مردم اين کشورها که طي سالها ديکتاتوري، فرصت کسب تجربه همزيستي و تعامل سياسي با يکديگر را نداشتند، در خلاء ايجاد شده، با چالشي به مراتب بزرگ تر به نام گسترش افراطي گري و گروه هاي تندرو روبرو شده اند.
خلاء امنيتي به وجود آمده، منطقه خاورميانه را به بهشت گروه هاي افراطي مانند القاعده تبديل کرده است.با وجود چالش هاي گفته شده، به نظر ميرسد قدرت هاي کليدي خاورميانه به عقلانيتي (از سر اجبار) براي حل بحران هاي موجود رسيدهاند و درصدند به مديريت جمعي بحرانهاي پيش رو بپردازند. اين البته ازعقلانيت ناشي از «خيرجمعي»ناشي نيست که کشورهارابه اين سوکشانده،بلکه ناتواني کشورها درحذف يکديگرو فشارهاي ساختاري است که باعث مي شودکشورهابه سوي حل مشکلات منطقه(بانگاهي واقع گرايانه)حرکت کنند.
اماآيااين امرمي تواندفصل تازه اي درروابط سياسي خاورميانه باشديااين تحولات نيزبرگي تکراري از تاريخ منطقه است که درشکلي تازه،دور تاريخي خود را تکرار ميکند؟پاسخ به چنين پرسش هايي دشوار است وبايدمنتظرگذرزمان بودتادستاوردهاي اين رويدادهاروشن شود.
به هر روي، تا زماني که کشورهاي منطقه نپذيرندکه به دليل اشتراکات تاريخي،فرهنگي،تمدني ومذهبي،چارهاي جزهمزيستي بايکديگرندارند، بسياري ازتهديدهاي کوچک محلي از توان فراگيري منطقهاي برخوردار خواهند بود.بنابراين چيرگي بر بحرانهاي خاورميانه،فقط به همکاري جمعي براي مديريت آن نيازمند است.منبع: روزنامه اطلاعات ۹۳/۴/۴

«داعش» ؛ زخمي عميق بر چهره خاورميانه نقش سياستهاي واشنگتن در بحرانهاي امروز عراق/بخش چهارم
افروختن آتش دوجنگ دراوايل دهه هاي۹۰ و ۲۰۰۰ ميلادي و سال هاي طولاني اشغال عراق و همچنین اگربه تمامي اينها،تاثير مستقيم آمريکا برايجاد،رشد وگسترش تروريسم سلفي–تکفيري درخاورميانه رانيز بيفزاييم،متوجه نقش آمريکا درپديد آوردن چنين فجايعي براي منطقه خواهيم شد
شناسه خبر : 19053