خانه / قرآنی / شاخصه های سلامت روان از دیدگاه قرآن دکترفاطمه علیرضایی

شاخصه های سلامت روان از دیدگاه قرآن دکترفاطمه علیرضایی

 قرآن، با تأكيد بر روابط مناسب ميان زن و شوهر، والدين و فرزندان و نيز روابط مناسب ميان خويشاوندان، سلامت و بهداشت رواني فرد را به نوعي تضمين كرده است

باور‌ها و اعتقادات ديني
باورهاي ديني نقش بسيار مهمي در تأمين بهداشت رواني ايفا مي‌كنند كه شايد بتوان گفت نقش اعتقاد به توحيد و معاد در اين زمينه از همه پر رنگ‌تر است.
 
توحيد
توحيد و اعتقاد به يگانگي خدا در رأس تمام باورها و اعتقادات قرار گرفته است و همه قدرت‌ها و جاذبه‌ها را در چشم انسان كوچك و حقير مي‌كند. در اين صورت همه چيز جز ذات الهي نابودشدني، فرمان و حكم از آن خداوند است: (كُلُّ شَيءٍ هَالِكٌ إلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُكمُ و إلَيْهِ تُرْجَعُون).
انسان موحد در برخورد با حوادث ناگوار و رويدادها، كمتر مضطرب و نگران مي‌شود: (وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيءٍ مِّنَ الْخُوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأمَوالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ الَّذينَ إذَا أصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إنَّا للهِ وَ إنَّا إلَيْهِ رَاجِعونَ)؛ «قطعاً شما را به چيزي از [قبيل] ترس و گرسنگي و كاهش در اموال و جان‌ها و محصولات مي‌آزماييم و مژده ده شكيبايان را، [همان] كساني كه چون مصيبتي به آنان برسد، مي‌گويند از آن خدا هستيم و به سوي او باز مي‌گرديم». توجه به اين واقعيت كه همه به سوي او باز مي‌گرديم، به ما اعلام مي‌كند كه اينجا سراي جاويدان نيست. زوال نعمت‌ها و كمبود مواهب و يا كثرت آن‌ها، زودگذر و وسيله‌اي است براي پيمودن مراحل تكامل. توجه به اين دو اصل اساسي اثر عميقي در ايجاد روح استقامت و صبر دارد.
بنابراين اگر آدمي متوجه حقيقت ملك خداي تعالي شود و آن ملكيت را نسبت به خود حساب كند، مي‌بيند كه خودش ملك مطلق پروردگارش است و نيز متوجه مي‌شود كه اين ملك ظاهري و اعتباري كه ميان انسان‌ها دست به دست مي‌شود و از آن جمله ملك انسان نسبت به خود و مالش، فرزندانش و هر چيز ديگر، به زودي باطل خواهد شد و به سوي پروردگارش رجوع خواهد كرد. هم‌چنين متوجه مي‌شود كه خود او اصلاً مالك هيچ چيز نيست، نه ملك حقيقي و نه مجازي و معلوم است كه اگر كسي اين مسئله را باور داشته باشد، ديگر معنا ندارد كه از مصائبي كه براي ديگران تأثرآور است، متأثر شود.
 
آثار توحيد
توحيد داراي آثار فراواني است از جمله: توكّل، تسليم، رضا و اميد.
الف) توكل به خدا
انسان‌ها به طور معمول در اثر عوامل مختلفي مانند ترس از آينده، نياز و فقر، طمع و حرص، گناه و…، به نگراني و اضطراب و ناامني دچار، و به دنبال آن به انواع بيماري‌هاي رواني و افسردگي مبتلا گردند؛ اما در باور و اعتقادات خلل‌ناپذير ديني، انسان به گونه‌اي راهنمايي شده است كه شخص با ايمان هرگز به اين عوامل مبتلا نمي‌شود و حتي زمينه بروز اين پي‌آمدها را پيشاپيش خشكانده است.
از طرفي يكي از مدارج كمال شخصي انسان اين است با رسيدن به مرحله‌اي از تعالي و رشد و نزديك شدن به قدرت مطلق خداوند، همه چيز را به او واگذار مي‌كند و ضمن اينكه همه وظايف خويش را انجام مي‌دهد و كليه اسباب و وسايلي كه خداوند حكيم در نظام آفرينش قرار داده به كار مي‌بندد، در عين حال همه امور را به او تفويض مي‌كند. از اين‌رو به آنچه او بخواهد، دلخوش است و از هر پيش‌آمدي كه اتفاق مي‌افتد، خرسند است و اطمينان دارد كه خداوند مهربان، او را كفايت خواهد كرد و آنچه كه صلاح اوست، انجام خواهد داد.
خداوند در قرآن مي‌فرمايد: (وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَي اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إنَّ اللهَ بَالِغُِ أمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدْراً)؛ «و از جايي كه حسابش را نمي‌كند به او روزي مي‌رساند و هر كس به خدا اعتماد كند او براي وي بس است، خدا فرمانش را به انجام رسانده است به راستي خدا براي هر چيز اندازه‌اي مقرر كرده است».
منظور از توكل اين است كه انسان در چارچوب علل مادي و محدوده قدرت و توانايي خود محاصره نگردد و چشم خود را به حمايت و لطف پروردگار بدوزد. اين توجه مخصوص، آرامش و اطمينان و نيروي فوق‌العاده روحي و معنوي به انسان مي‌بخشد كه در رويارويي با مشكلات اثر عظيمي خواهد داشت.
 
ب) تسليم و رضا
انسان در دوران زندگي با فراهم كردن اسباب و علت‌هايي، اميدوار است كه كارهاي او به نتيجه برسد؛ ولي با مشكلاتي روبه‌رو مي‌شود كه گاه حل آن‌ها از دست او خارج است يا به تنگناهايي برخورد مي‌كند كه خلاص شدن از آن ممكن نيست. اسلام در چنين شرايطي افراد را به تسليم بودن در برابر امر خدا و رضايت از امر الهي توصيه مي‌كند.
رضايت بنده از پروردگارش در اين است كه به آنچه براي او پيش آورده، رضايت داده و آن را مكروه نشمارد و رضايت پروردگار از بنده‌اش در اين است كه بنده را در حالي ببيند كه امرش را اطاعت، و از نهيش دوري مي‌كند؛ همان‌گونه كه خداوند در قرآن مي‌فرمايد: (رَضِيَ اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ).
بين رضا و تسليم فرق است. در مقام رضا خواست خدا اصل، و خواسته شخص فرع است؛ اما در مقام تسليم، عبد از خود خواسته‌اي ندارد. هم‌چنين خداوند در قرآن نفوس مطمئنه را با صفت راضيه و مرضيه توصيف نموده و مي‌فرمايد: (يَا أيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجعِي إلَي رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً)؛ «اي نفس مطمئنه خشنود و خداپسندانه به سوي پروردگارت بازگرد».
اطمينان و سكونت يافتن دل به پروردگار، مستلزم آن است كه هم از او راضي باشد و هم نسبت به هر قضا و قدري كه او برايش پيش مي‌آورد، كم‌ترين چون و چرايي نكند؛ چه آن قضا و قدر تكويني باشد و چه حكمي كه او تشريع كرده است. پس هيچ سانحه به خشم آورنده‌اي او را به خشم نمي‌آورد و هيچ معصيتي دل او را منحرف نمي‌كند. وقتي بنده خدا از خدا راضي باشد، خداي تعالي نيز از او راضي خواهد بود؛ زيرا هيچ عاملي به جز خروج بنده از بندگي، او را به خشم نمي‌آورد و بنده وقتي ملازم طريق عبوديت باشد، مستوجب رضاي خدا خواهد بود. به همين علت است كه امام علي(ع) مي‌فرمايد: «راضي بودن به قضاي ‌الهي، حُزن را از بين مي‌برد».
 
ج) اميد و رجاء
در بينش و تفكر ديني، انسان مؤمن همواره به فضل و رحمت الهي اميدوار است. پيش‌آمدها و حوادث او را نااميد نمي‌كند؛ بلكه آن‌ها را مقدمه‌اي براي كمال و قرب الهي مي‌داند. او هيچ‌گاه خود را در تنگنا نمي‌بيند، در صورت خطا با توبه به سوي خداوند باز مي‌گردد و با استغفار گذشته را جبران مي‌كند و از لحاظ روحي نيز در آسايش و سلامت به سر مي‌برد؛ چنان‌كه خداوند در قرآن مي‌فرمايد: (وَلاَ تَيْأسُوا مِن رَّوْحِ‌ اللهِ إنَّهُ لاَ يَيْأسُ مِن رَّوْحِ اللهِ إلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ)؛ «از رحمت خدا نوميد مباشيد؛ زيرا جز گروه كافران كسي از رحمت خدا نوميد نمي‌شود».
اميد نيز عامل حركت و فعليت انسان است. پيامبر اكرم(ص) مي‌فرمايد: «الأملُ رحمةُ لأمَتي وَلو لا الاملُ ما رضعت ولدها و لاغرس غارس شجراً؛ اميد مايه رحمت امت من است. اگر نور اميد در دل‌ها نبود، هيچ مادري فرزند خود را شير نمي‌داد و هيچ باغباني نهالي نمي‌كاشت». هر اندازه كه روح و روان آدمي با اين واقعيت آشنا باشد، از مضرات و خطرات يأس و نااميدي نجات مي‌يابد؛ زيرا يقين دارد كه پروردگارش وي را با انواع سختي‌ها و بلايا مي‌آزمايد تا مؤمن بودن و نبودنش مشخص شود.
معاد
انسان غرايز و خواسته‌هايي دارد كه رسيدن به همه آن‌ها در دنيا مقدور نيست؛ براي مثال به دنبال آسايش، امنيت و آرامش مطلق است، در حالي كه دست‌يابي به اين‌ها در دنيا به طور مطلق امكان ندارد و اين باعث احساس محروميت در انسان مي‌گردد. از سوي ديگر، در زندگي با مشكلات و مصيبت‌ها و گرفتاري‌هايي روبه‌روست كه رهايي از آن‌ها ممكن نيست. هم‌چنين مواجه با فقدان عزيزان مانند پدر، مادر، فرزند و ديگراني كه به نوعي با شخص ارتباط دارند، مي‌تواند بهداشت رواني فرد را به مخاطره اندازد؛ همين‌طور يادآوري مرگ و ترس از مرگ نيز عاملي براي تنيدگي و فشار است.
يكي از اعتقاداتي كه مي‌تواند مشكلات فوق را حل كند، اعتقاد به معاد است. شخص معتقد به معاد عقيده دارد كه زندگي به اين جهان ماده خلاصه نمي‌شود؛ بلكه انسان، پس از مرگ زندگي ديگري در پيش دارد و در آنجا به بسياري از خواسته‌ها و آرزوهاي مناسب خود دست مي‌يابد؛ هم‌چنان‌كه خداوند مي‌فرمايد: (وَإنَّ الدَّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ) . در آنجا آسايش، آرامش، امنيت مطلق وجود دارد و افراد ديگر احساس كمبود و محروميت نمي‌كنند. خداوند مي‌فرمايد: (وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأنفُسُ وَتَلَذُّ الأعْيَنُ وَأنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ)، در آن بهشت آنچه دل‌ها مي‌خواهد و چشم‌ها از آن لذت مي‌برد، موجود است.
 
رفتارها و مناسك ديني
در قرآن كريم به رفتارهاي ديني مانند: دعا، نماز، روزه و… اشاره شده است كه مي‌توان آن‌ها را عاملي براي كمك به بهداشت رواني دانست.
 
۱٫ دعا
دعا پيوند عاطفي انسان با خداوند و ياري‌گر اوست كه وي را از تنهايي مي‌رهاند. شخص دعاكننده مي‌داند كه با قادر عليم و مهرباني صحبت مي‌كند كه مي‌تواند گرفتاري‌هاي او را برطرف كند. نه تنها در برابر رفع گرفتاري بر او منتي نمي‌نهد يا از او مزدي طلب نمي‌كند؛ بلكه با آغوش باز از او پذيرايي مي‌كند و او را گرامي مي‌دارد. از سوي ديگر خداوند مي‌فرمايد: (أدعُوني أستَجِب لَكُم)؛ بنابراين دعا كردن محبوب الهي و خواست خداوند است. ابي سعيد خدري از پيامبر اكرم(ص) نقل مي‌كند كه مي‌فرمايد: «هر مسلماني كه دعا كند در صورتي كه دعاي او در مورد قطع رحم و گناه نباشد، خداوند يكي از سه مورد را به او مي‌دهد: ۱٫ فوراً دعايش را مستجاب مي‌كند؛ ۲٫ در آخرت خواسته‌اش را به او مي‌دهد؛ ۳٫ به واسطه دعا بدي و گرفتاري را از او دور مي‌كند».
 
۲٫ نماز
انسان در نماز با خضوع و خشوع در برابر پروردگار تمام هستي مي‌ايستد. وقوف خاشعانه انسان در برابر خداوند متعال به او نيرويي مي‌بخشد كه حس صفاي روحي و آرامش قلبي و امنيت رواني را در او بر مي‌انگيزد؛ زيرا انسان در نماز با تمام اعضاي بدن و حواس خود متوجه خدا مي‌شود، از همه اشتغالات و مشكلات دنيا روي بر مي‌گرداند و به هيچ چيز، جز خدا و آيات قرآن كه در نماز بر زبان مي‌آورد، فكر نمي‌كند. اين روي‌گرداني كامل از مشكلات زندگي و نينديشيدن به آن‌ها در اثناي نماز، باعث ايجاد حالتي از آرام‌سازي كامل و آرامش روان و آسودگي عقل در انسان مي‌شود. آن‌كه نماز را بر پا دارد، پيوند خويش با پروردگار را مستحكم نموده، در حوادث نمي‌لغزد، دچار وسوسه‌هاي شيطاني نمي‌شود و همواره در سختي‌ها و مشكلات از نماز ياري مي‌جويد. خداوند در قرآن مي‌فرمايد: (وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبرِ وَالصَّلاَةٍ) ؛ «از نماز و شكيبايي ياري جوييد». در حديثي نيز آمده است كه هرگاه امري بر رسول‌خدا(ص) سخت مي‌آمد، حضرت به نماز مي‌ايستاد.
بنابراين مي‌توان گفت كه خواندن نماز آن هم در پنج نوبت، بهترين برنامه آرام‌سازي است كه فرد را در برابر تنش‌هاي روزانه محافظت مي‌كند.
 
۳٫ روزه
روزه تمرين مقاومت و آمادگي روحي براي خودسازي است كه موجب پرورش و تهذيب نفس و درمان بسياري از بيماري‌هاي رواني و جسمي مي‌شود. خداوند در قرآن مي‌فرمايد: (يَا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَي الَّذينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ).
روزه گرفتن به مدت يك ماه، سبب تقويت اراده انسان مي‌شود تا آن‌جا كه او مي‌تواند مسئوليت‌ها و وظايف خود را به خوبي انجام دهد. روزه انسان را در برابر گرسنگي و تشنگي و شهوات، مقاوم و صبور مي‌كند و سبب مي‌شود خصلت صبر را ـ كه در جريان روزه مي‌آموزد ـ به جنبه‌هاي ديگر زندگي خود تعميم ‌دهد.
از ديدگاه قرآن فردي كه بتواند پيوند عاطفي صحيحي با خداوند برقرار نمايد و عباداتي چون نماز و روزه را به نحو احسن انجام دهد، از سلامت رواني برخوردار مي‌باشد.
 
روابط مطلوب خانوادگي
 
روابط مناسب همسران
زن و شوهر با حمايت از يكديگر، با مسائل خانواده بهتر برخورد كرده و خانواده را محل امني براي مقابله با فشارهاي زندگي اجتماعي قرار مي‌دهند. اولين وظيفه زن و شوهر، سازگاري و تطابق با يكديگر است و توجه هر يك از آن‌ها به ويژگي‌هاي طرف مقابل، به اين سازگاري كمك مي‌كند. پس از سازگاري اوليه، استمرار روابط مطلوب و رضايت‌بخش زن و شوهر از ديگر وظايف مهم آن‌هاست كه ملاك مطلوبيت اين روابط براساس قرآن، معاشرت به معروف مي‌باشد؛ معروف يعني آداب و شيوه‌هاي رفتاري مناسب در جامعه كه عقل آن را به رسميّت شناخته يا هر عملي كه افكار عمومي آن را رفتاري شناخته شده و مأنوس بدانند و با ذائقه هر اجتماعي سازگار باشد. برخي نيز معروف را شيوه‌هاي رفتاري مطلوب هر جامعه كه در چارچوب قوانين دين باشد، دانسته‌اند.
خداوند در قرآن كريم زنان و مردان را لباس يكديگر معرفي كرده و مي‌فرمايد: (هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَ أنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ) . منظور از لباس همان جامه‌اي است كه بدن انسان را مي‌پوشاند و اين دو جمله استعاره از اين است كه هر يك از زن و شوهر براي طرف ديگر، مانعي از آلوده شدن به فسق و فجور مي‌باشد و از اشاعه آن جلوگيري مي‌كند؛ پس مرد و زن، هر يك ساتر و لباس ديگري است. هم‌چنين لباس انسان را از سرما و گرما و خطر برخورد اشياء به بدن محافظت مي‌كند، عيوب بدن را مي‌پوشاند و زينتي براي تن آدمي است. اين تشبيه در اين آيه، همه اين نكات را در بر دارد.
ارتباطات كلامي ميان زن و شوهر نيز امري مهم در زندگي همسران است؛ به گونه‌اي كه آن‌ها اغلب از طريق بيان احساسات و مشكلات به آرامش مي‌رسند. كاهش ارتباطات كلامي باعث دوري زن و شوهر و افزايش آن موجب نزديك شدن و ارتباط عاطفي عميق‌تر بين آن‌ها مي‌گردد. در ارتباطات غيركلامي ميان زن و شوهر به داشتن تواضع و فروتني به خصوص از طرف زنان توصيه شده و خداوند اين صفت را يكي از صفات زنان شايسته شمرده است و مي‌فرمايد: (فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ)؛ يعني زناني كه فرمان‌بر شوهرانشان هستند. البته اين تواضع زن نشانه ضعف او نيست؛ بلكه يك ارزش است. رازداري نيز از پايه‌هاي قابل اعتماد دو طرف مي‌باشد و در قرآن نيز به عنوان يكي از صفات پسنديده زنان معرفي شده است: (حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ) ؛ «اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مي‌كنند». هم‌چنين حسن معاشرت و رفتار، ميان همسران مورد تأكيد خداوند است و خداوند مي‌فرمايد: (وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ)؛ يعني با همسران خود حسن سلوك داشته و خوش‌رفتار باشيد و همواره با گفتار نيك و گشاده‌رويي با آن‌ها زندگي نماييد.
از سوي ديگر خانواده يك واحد كوچك اجتماعي و همانند اجتماع نيازمند رهبر و سرپرست است كه اين سرپرستي در خانواده توسط مرد تأمين مي‌گردد؛ هم‌چنان كه خداوند در قرآن مي‌فرمايد: (الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَي النِّسَاء). در قرآن تصريح شده كه مقام سرپرستي به مردان داده شده است، اما مقصود از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدّي نيست؛ بلكه منظور رهبري واحد با توجه به مسئوليت‌ها و مشورت‌هاي لازم است. به عبارتي سلامت خانواده در گرو مديريت مرد، تأمين زندگي از سوي او و اطاعت و حفظ حقوق شوهر از سوي زن است.
 
روابط مناسب والدين با فرزندان
يكي از وظايف مهمي كه خداوند بر عهده والدين قرار داده، تربيت فرزندان و شكوفا كردن استعدادهاي آن‌هاست و اين امر زماني محقّق مي‌شود كه والدين در تمام مراحل از هنگام انتخاب همسر تا مرحله بلوغ به وظايف خود عمل كنند. درباره وظايف والدين در اسلام نكاتي مورد توجه قرار گرفته است كه به برخي از آن‌ها اشاره مي‌شود:
۱٫ اسلام همواره بر تقدّس و ارزش معنوي وظايف والدين تأكيد كرده است؛ به گونه‌اي كه براي آن ارزشي معادل عبادت خداوند و رفتارهاي مهم ديني قرار داده شده است. اين تلقي دو تأثير مهم بر والدين دارد؛ در درجه اول باعث مي‌شود كه آن‌ها در جهت مسئوليت‌هاي خويش بيشتر تلاش كنند و در درجه دوم، رفتار و عمل خويش را داراي ارزش معنوي بيابند و در نتيجه، دشواري‌هاي اين وظايف برايشان تا حدي آسان گردد. هم‌چنين وظايف خانوادگي خويش را در ضمن ساير وظايف قرار داده و آن را مخلّ يا جدا از وظايف ديني احساس نكنند.
۲٫ اسلام به روابط والدين با كودك از پيش از تولد و حتي قبل از انعقاد نطفه توجه كرده است و به تأثير رفتار زن و شوهر، از جمله نوع تغذيه و پاكدامني آن‌ها اشاره دارد.
۳٫ اسلام به همه ابعاد رشد كودك توجه كرده و توصيه‌هايي ويژه‌اي براي والدين در زمينه تغذيه، رشد جسماني، شناختي، عاطفي و اجتماعي كودك دارد.
۴٫ اسلام بر روابط عاطفي والدين با فرزندان تأكيد كرده و در دو بُعد روابط كلامي و غيركلامي به والدين توصيه‌هايي نموده است تا با عمل به آن‌ها، حتي‌المقدور سلامت رواني كودكان تأمين گردد.
 
روابط مناسب فرزندان با والدين
در اسلام سفارش زيادي بر احترام و رعايت حقوق والدين توسط فرزندان شده و نيكي به پدر و مادر همسان عبوديت خداوند قرار داده شده است. خداوند در قرآن مي‌فرمايد: (لاَ تَعْبُدُونَ إلاَّ اللهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إحْسَاناً) .
 
رابطه مطلوب بين خويشاوندان و صله رحم
علاوه بر اين اسلام بر روابط مناسب و مطلوب ميان خويشاوندان و فاميل تحت عنوان صله‌رحم تأكيد دارد. صله رحم بيش از هر رفتار ديگري، موجب طولاني شدن عمر مي‌گردد. هم‌چنين از بروز بلاها و مرگ ناخوشايند جلوگيري مي‌كند و باعث رفع فقر و زياد شدن روزي مي‌گردد. خداوند در قرآن كريم قطع رحم را لعن كرده و مي‌فرمايد: (وَالَّذينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ ميثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَآ أمَرَ اللهُ بِهِ أن يُوصَلَ) ؛ «هماناني كه پيمان خدا را پس از بستن آن مي‌شكنند و آنچه را خداوند به پيوستنش امر فرموده مي‌گسلند، بر ايشان لعنت است».
فرد با قطع روابط خويشاوندي و برداشتن حمايت خود از آنان، از حمايت و توجه عاطفي، اجتماعي و مالي تعداد زيادي از افراد محروم، و به فقر، كوتاهي عمر، مرگ ناگهاني و بروز شديد مشكلات و بي‌دفاع بودن مبتلا مي‌گردد.
بنابراين قرآن، با تأكيد بر روابط مناسب ميان زن و شوهر، والدين و فرزندان و نيز روابط مناسب ميان خويشاوندان، سلامت و بهداشت رواني فرد را به نوعي تضمين كرده است.

شناسه خبر : 10139

این خبر رو هم ببینید

درخشش حافظ کردستانی در مسابقات سراسری قرآن

مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان کردستان از درخشش طاهره نائبی موحد، حافظ کردستانی به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

یک × چهار =