علی مردان و مقام خوانی با سیدعلی اصغر کردستانی
ماموستا علی مردان در کتاب خاطرات خویش به چگونگی آشنایی با سید علی اصغر کردستانی می پردازد و در این باره می گوید: ” سید علی اصغر کردستانی مردی لاغر و کوچک اندام که در عین حال بسیار متین و باوقار بود. هنگام صحبت کردن برای شنیدن صدایش می بایست کمی به او نزدیک تر می شدی. او صدایی نازک داشت که پیش از این شبیه آن را نشنیده بودم.” علی مردان در ادامه خاطراتش به چگونگی ارتباط هنری خود با سیدعلی اصغر می پردازد و می گوید: “آن زمانی که با همدیگر بودیم “مقام” یکی از علایق مشترک ما را تشکیل می داد. من مقام های “ماهور”، “دشتی” و “شوشتری” را از سید علی اصغر فراگرفتم و او نیز با شنیدن مقام های “قتار”، “الاویسی” و “خاوکر” سرشار از شادی و شعف می شد و از بابت اجرای آن ها از من سپاسگذاری می کرد. در ادامه وی نیز آن ها را اجرا می کرد. هنگامی که به کرکوک بازگشتم گفتند سیدعلی اصغر کردستانی اینجاست و بار دیگر با دیدن یکدیگر دلشاد شدیم.”
خوانندگی همه زندگی علی مردان بود
علی مردان درباره همکاری خود با ارکستر رادیو کردی بغداد می گوید: “در میان بغداد و سن الشباب در رفت و آمد بودم. یک پایم در محل کارم و یک پای دیگرم در آهنگ ها و بزم های ارکستر رادیو کردی بغداد بود. در گرمای تابستان و سرمای زمستان در زیر یک چادر نظامی مدام آهنگ های زنده برای شنوندگان اجرا می کردم و در مقابل هر هفته یک آهنگ، یک دینار و ربع مقرری دریافت می کردم. من مانند دیگر مقام خوان های بغداد نبودم که به دنبال بازرگانی و تجارت باشم، همانند محمد قبانچی که ابتدا پیاز می فروخت و پس از کم کم تبدیل به یک بازرگان شد. من تمام و کمال هوش و هواسم را به موسیقی اختصاص داده بودم و جدا از مقام خوانی و ترانه خوانی هیچ کار دیگری بلد نبودم.” زندگی در شهری مانند بغداد برای علی مردان چندان آسان نبوده و این هنرمند درباره سختی های زندگی در این شهر عنوان می کند: “آن دوره آب لوله کشی در بغداد وجود نداشت و مردم از طریق سقاها آب تهیه می کردند. این سقاها هم با مشک هایی که بر پشت الاغ ها گذاشته می شد از “دجله” آب می آوردند و در قبال دریافت مبلغی آن را در خانه ها می آوردند. بسیاری از محله های بغداد هنوز برق نداشتند و ما هم بدون برق بودیم و شب ها فانوس و یا چراغ لامپای دیواری روشن می کردیم. تا اینکه پس از مدتی انگلیسی ها یک ایستگاه تولید برق در نزدیکی “حافظ القاضی” راه اندازی کردند. در بغداد آن زمان برای رفت و آمد اتوبوس وجود نداشت و اتوموبیل هم در شهر بسیار کم بود و تنها ثروتمندان از این امکان برخوردار بودند.”
خوانندگان زن رادیو کردی بغداد
علی مردان درباره خوانندگان زن رادیو کردی بغداد می گوید: ” کاک کامل به من خبر داد که دو خواهر یهودی کرد به نام های “خوخه” و “ماری” به ایستگاه رادیو کردی بغداد آمده اند، ای کاش صدای آن ها را می شنیدیدی. آن دو از یهودی های آکری بودند که صدای زیبایی داشتند. کاک کامیل پیشنهاد کرد دو نام هنری کردی برای آن ها انتخاب کنیم. نام خواهر بزرگتر را “نازدار فرهاد” گذاشتیم و نام خواهر کوچکتر را هم “اسمر فرهاد” نهادیم. “نسرین شیروان” بانوی دیگری بود که در رادیو کردی بغداد فعالیت می کرد. خیلی تلاش کردم که آوازها و ترانه های کردی را به او یاد دهم، تا جایی که تبدیل به یکی از اعضای فعال رادیو کردی بغداد شد. نسرین شیروان از شرناخ ترکیه آواره شده بود و راهی عراق شده بود. به یاد دارم برای اولین بار که به رادیو آمد بسیار ترسیده بود در همان راهرو پا به فرار گذاشت و من هم به دنبالش دویدم و او را به زور برگردانم.
“الماس خان” هم یک زن خواننده از کردستان ترکیه بود. او در دوره اشغال انگلیس به بغداد آمده بود و سپس با یک افسر انگلیسی ازدواج کرده بود که از وی یک دختر داشت. این دو با هم بودند تا اینکه افسر خواهان بازگشت به انگلیس شد. الماس خان از رفتن امتناع کرد و آن افسر نیز هر آنچه اسباب و وسایل خانه و پول بود برای وی جا گذاشت. الماس خان پس از آن با مردی عرب ازدواج کرد. در نوروز ۱۹۵۴ وی چند آهنگ کردی اجرا کرد.
“مریم خان” هم یکی دیگر از آن هنرمندان معروفی بود که به دلیل ظلم و ستم حکومت عثمانی به کردها و ارمنی ها به عراق پناه آورده بود.”
محبت های فراوان طاهر توفیق
وی درباره دوستی اش با طاهر توفیق اظهار می دارد: “طاهر توفیق احترام بسیاری برای من قایل بود. روزهایی که در منزل وی بودم نهایت احترام را به من گذاشت. زحمات همسرش را نیز هرگز از یاد نمی برم، به ویژه آن مدتی که چشمم را جراحی کرده بودم. پس از بهبودی شب های خوش و بی مانندی را با طاهر توفیق گذراندیم که از بهترین روزهای زندگی من بود.”
مهمان خانه حسن زیرک در کرمانشاه
علی مردان در بخش دیگری از صحبت هایش از رفتن به کرمانشاه و دیدارش با حسن زیرک می گوید:” زمانی که در کرمانشاه بودم کاک شکرالله بابان (مدیر وقت رادیو کردی کرمانشاه) نزد من آمد و خیلی اصرار کرد که باید مهمان او شوم. از طرف دیگر دوست عزیزم حسن زیرک نیز اصرار داشت که در این مدت باید در منزل او اقامت کنم، اما من هتل را ترجیح می دادم. حسن زیرک خیلی پافشاری کرد و قسم خورد که اگر به خانه اش نروم یا دم درب هتل خودش را به آتش می کشد یا از پلکان ها همسرش مدیا زندی را که باردار بود به پایین پرتاب می کند! بالاخره ناچار شدم کوتاه بیایم و همراهش بروم. در منزل حسن زیرک پس از رفع خستگی و حرف و حدیث دقت کردم زنی در حال رفت و آمد است که کار و بار های منزل او را انجام می دهد، زیرا مدیا زندی در ایستگاه رادیو کردی کار می کرد و به انجام کارهای خانه نمی رسید. این دختر زیبا و شوخ الهام بخش آهنگ “گوڵهباخ” بود.”
منبع: خبرگزاری کرد پرس

ماموستا علی مردان و خاطراتش با بزرگان موسیقی کردی/ محمود نجم الدین(قسمت دوم)
ماموستا علی مردان در کتاب خاطرات خویش به چگونگی آشنایی با سید علی اصغر کردستانی می پردازد و در این باره می گوید: ” سید علی اصغر کردستانی مردی لاغر و کوچک اندام که در عین حال بسیار متین و باوقار بود. هنگام صحبت کردن برای شنیدن صدایش می بایست کمی به او نزدیک تر می شدی. او صدایی نازک داشت که پیش از این شبیه آن را نشنیده بودم.” علی مردان در ادامه خاطراتش به چگونگی ارتباط هنری خود با سیدعلی اصغر می پردازد و می گوید: “آن زمانی که با همدیگر بودیم “مقام” یکی از علایق مشترک ما را تشکیل می داد. من مقام های “ماهور”، “دشتی” و “شوشتری” را از سید علی اصغر فراگرفتم و او نیز با شنیدن مقام های “قتار”، “الاویسی” و “خاوکر” سرشار از شادی و شعف می شد و از بابت اجرای آن ها از من سپاسگذاری می کرد. در ادامه وی نیز آن ها را اجرا می کرد. هنگامی که به کرکوک بازگشتم گفتند سیدعلی اصغر کردستانی اینجاست و بار دیگر با دیدن یکدیگر دلشاد شدیم.”
شناسه خبر : 20031