خانه / فرهنگی / پير شاليار قدّيسي كه از نو بايد شناخت    تحقيق و نگارش: سيد اسماعيل حسيني

پير شاليار قدّيسي كه از نو بايد شناخت    تحقيق و نگارش: سيد اسماعيل حسيني

تلاش براي تبارشناسي «پيرشاليار» و ارائه هرگونه مطلب پيرامون زندگي، شخصيت و آثار ايشان بدون تحقيق گسترده و عميق در مذهب قديم كُردها پيش از اسلام و باورهاي ديني آنان امكان پذير نيست.
به ويژه ساكنان منطقه اورامان كه عليرغم سرعت نفوذ دين مبين اسلام در كُردستان، ساليان متمادي همچنان به كيش كهن خود وفادار ماندند.
قبل از پرداختن به اصل موضوع يادآور مي‌شود كه پيش از ورود اسلام به منطقه كُردستان، اين اصطلاحات چهارگانه و لقب‌گونه كه از يك منشاء سرچشمه مي‌گيرند از سوي قوم كُرد به ويژه نواحي اورامان براي قدّيسان و پدران روحاني و مشاهير عرفاني به كار مي‌رفته كه عبارتند از: «پير، باوه، شاه، دده».

تبارشناسي «پير شاليار» و تأثير آن بر گذشتگان و آيند‌گان
به نام آنكه هستي نام از او يافت …
«طرح مسئله و اهميت موضوع»
تلاش براي تبارشناسي «پيرشاليار» و ارائه هرگونه مطلب پيرامون زندگي، شخصيت و آثار ايشان بدون تحقيق گسترده و عميق در مذهب قديم كُردها پيش از اسلام و باورهاي ديني آنان امكان پذير نيست.
به ويژه ساكنان منطقه اورامان كه عليرغم سرعت نفوذ دين مبين اسلام در كُردستان، ساليان متمادي همچنان به كيش كهن خود وفادار ماندند.
قبل از پرداختن به اصل موضوع يادآور مي‌شود كه پيش از ورود اسلام به منطقه كُردستان، اين اصطلاحات چهارگانه و لقب‌گونه كه از يك منشاء سرچشمه مي‌گيرند از سوي قوم كُرد به ويژه ساكنان نواحي اورامان براي قدّيسان و پدران روحاني و مشاهير عرفاني به كار مي‌رفته كه عبارتند از: «پير، باوه، شاه، دده».
پس از ظهور اسلام نيز برخي از اين القاب و عناوين به همان شيوه قبلي كاربرد داشته و برخي ديگر متروك و فراموش شده‌اند. كلمه «پير» به معناي قديس و پدر روحاني، قرنها پيش از اسلام و دين مسيحيت در كُردستان متداول بوده و براي مقامات و رهبران معنوي به كار مي‌رفته مانند: پيره مه‌گرون، پير مه‌سور، پير شاليار، پير ميكائيل، پير جبرئيل، پيرغيب و …
بنابراين، واژه «پير» از مصطلحات قبل از اسلام است و در عهد ساسانيان نيز به كار گرفته شده است. پير يك قديس صوفي است همانگونه كه سلطان يك قدّيس يارساني است كه بعداً به تفضيل در اين باره سخن خواهيم گفت.
پيروان مسلك «كاكايي» يا خود كاكايي‌ها كلمه «باوه» را به كار برده و مي‌برند و براين باورند كه اين واژه خاص آنان است مانند: «باوه يادگار». اين اصطلاح يعني «باوه» در عهد سلجوقيان عموميت يافت و به «بابا» تغيير داده شد مانند: بابا محمد سماسي، بابا طاهر عريان همداني، بابا شاسوار، بابا گُرگُر، بابا علي همداني، باباگورجي، بابا گرزالدين و غيره…
كلمه‌ي «شاه» را زماني به كار مي‌بردند كه معتقد بودند شخص مورد نظر آنان بر ساير مشاهير ديگر برتري دارد مانند «شاه نقشبند»، «شاه نعمت‌الله ولي» و اين قبيل افراد كه البته پيروان مسلك كاكايي مرادف عربي آن يعني (سلطان) را براي (سلطان اسحاق) به كار مي‌برند. سلطان همانگونه كه قبلاً نيز يادآور شدم يك قديس يارساني است.
واژه‌ي «دده» را بيشتر قزلباش‌هاي عهد صفويه و نيز بكتاشي‌ها براي شيوخ و مقامات روحاني خود به كار مي‌بردند كه نشان از تقديس و تمجيد آنان بود. كلمه‌ي «دده» را نخستين بار براي شيخ حيدر فرزند شيخ جنيد صفوي به كار بردند.
آنچه را كه اسلام با خود به كردستان آورده همان دو كلمه‌ي «سيّد» و «شيخ» است كه دو واژه عربي‌اند و مشاهير پس از اسلام را با همين القاب و عناوين خطاب كرده و مي‌خوانند.
از اين زاويه و با همين نگرش و رويكرد مي‌توان تاريخ ظهور و افول پيرشاليار را به دوران قبل از اسلام ارجاع داد زيرا كلمه‌ «پير» از اصطلاحات آن دوران است و با اين نگرش تلاش براي تبارشناسي پير مورد نظر ما از اهميت ويژه‌اي برخوردار خواهد بود تا معلوم شود كه تأثير شخصيت ايشان بر گذشتگان و آيندگان چگونه بوده و چگونه خواهد شد.
در حال حاضر اكثريت مردم كردستان و حتي برخي از خواص نيز بر اين باورند كه پيرشاليار متعلق به سده‌هاي پس از اسلام است وآنگهي متون تاريخي كهن بر خلاف اين پندارهاست. آنچه تاكنون در اين باره نگاشته شده اغلب توصيفي، شعارگونه، فاقد استدلال، تكرار مكررات و نقل قول ديگران بدون تحليل محتواست كه نتايج مطلوب از آن حاصل نخواهد شد. لذا بايد منصفانه و به دور از هرگونه پيش‌داوري و غلبه‌ي احساسات قدم به اين ميدان نهاد تا اين گونه مباحث به جاي ايجاد تنش موجب همگرايي، وحدت ملي و اتفاق نظر اصحاب تحقيق و پژوهش گردد.
«تحليل و تبيين موضوع»
طبق شواهد و مستندات تاريخي، دين مبين اسلام پس از ورود به كردستان تا  آغاز قرن شانزدهم ميلادي نتوانست تأثير چندان عميق بر منطقه اورامان بگذارد زيرا اكثر مردم آن سامان همچنان به پيروي از كيش كهن خود ادامه مي‌دادند. قبل از اسلام و پس از آن براي يك دوران نسبتاً طولاني در منطقه اورامان و مناطق مجاور آن يكنوع كيش و آئين كُهن با نام «آئين يارساني» و يكنوع زبان و گويش خاص با نام «گوراني» وجود داشته است.
در قديم كلمه‌ي «گوراني» را به جاي «اورامي» فعلي و به عنوان يكي از لهجه‌هاي عمده‌ي زبان كردي بكار مي‌بردند.
گوراني‌ها همگي پيروان يارسانيسم يكي از اديان كهن و بومي منطقه كردستان بودند كه بعداً تحت تأثيرات زبان، فرهنگ و ادبيات عرب به «اهل حق» تغيير نام يافتند.
ناگفته نماند مذهب قديم قوم كرد همان يزدان پرستي و ايمان به خداي يگانه و يگانه پرستي بوده كه بعداً به سه شاخه عمده: يارسانيسم، علويت و ايزدي تقسيم شده كه آئين يارساني يكي از آنهاست. به همين دليل است كه پيروان يارسانيسم به راحتي اسلام را پذيرفته‌اند زيرا دين مبين اسلام نيز براساس توحيد و يكتاپرستي است. محور اصلي آئين يارساني اعتقاد به دخالت خالق در امور دنيوي در قالب جسم‌يابي‌هاي ادواري به تعداد هفت در پبامبران جديدي است كه براي نجات موجودات ظهور مي‌كنند. طبق اين آئين، پيران و قديسان تجسم‌هاي ادوار ششگانه‌ي اين روح جهاني هستند كه به تدريج ظهور مي‌كنند.  اينكه برخي تحقيق ناكرده سعي دارند مردم اورامان قبل از اسلام را از پيروان آئين زردشت معرفي كنند به نظر مي‌رسد راه خطا رفته‌اند زيرا نمي‌توان شواهد و دلايل متقن براي اين ادعا به دست آورد. مردم يكتاپرست اورامان قبل از ظهور اسلام نيايش‌هاي ديني خاص خود را داشته‌اند كه در قالب موسيقي‌هاي محلي و مقامي و با عناويني همچون: «سيا چه‌مانه»، «قه‌تار»، «الله ويسي» و غيره … آنها را اجراء مي‌كردند. ساكنان كرماشان و اطراف آن بر اين نيايش‌ها كه در قالب ديگري اجرا مي‌شده نام «هؤره» نهاده‌اند.
گفتني است هر يك از كلمات سياچه‌مانه، قه‌تار، و الله ويسي داراي معاني خاص خود هستند كه بايد هر يك از آنها را جداگانه بررسي كرد كه در اينجا پرداختن به اين موضوع ما را از مبحث اصلي دور خواهد ساخت. البته معاني هر يك از اين كلمات نيز چندان ساده و آسان نيست. براي مثال استاد مرحوم «عبدالرحمن ذبيحي» در قاموس زبان كردي مي‌نويسند:
(ئه‌صصاوه‌يسي يه‌كثكه له هه‌واكاني كلاسثكي مؤسيقاي كوردي، ئه‌م هه‌وايه يه‌كثكه له هه‌واكاني پثش ئيسلام، ناوه‌كه‌ي جه‌ذاندراوه. پذؤفسؤر «گل سرخي» مؤسيقا زاني ئثراني له ئاخر و ئؤخري ساصي ۱۹۷۲دا له سه‌ر ئه‌م هه‌وايه دورودرثژ له ذادثوي تارانه‌وه قسه‌ي كرد، ناوه‌كؤنه‌كة‌شي وت، به‌‌داخه‌وه حاصي نه‌بووم).
قطعاً نواهاي سياچه‌مانه و قه‌تار نيز همين وضعيت را دارند. گاهي از اين و آن شنيده مي‌شود كه در معني سياچه‌مانه  مي‌گويند يعني: چشمان معشوق من سياه است. اين معني بسيار خنده‌آور است. بگذريم. در اينجا متأسفانه نمي‌توانيم به تفضيل وارد جزئيات آئين يارساني شويم چون بحث بسيار به درازا خواهد كشيد اما از شواهد و قراين به يقين مي‌توان نتيجه گرفت كه پيرشاليار نيز يكي از پيران و قديسان آئين يارساني در منطقه اورامان بوده زيرا نام و لقبش متعلق به دوران پيش از اسلام است. از سوي ديگر اعياد و مناسبت‌هاي ديني متعلق به ايشان كه دوباره در سال برگزار مي‌شوند مانند: «عروسي پير» در فصل زمستان و يا جشن «كومساي» در فصل بهار ريشه در ادوار كهن داشته و چندان رنگ و بوي اسلامي ندارند. نام يارسان نيز از دو واژه يار+ سان به معني يار و همدم سلطان و فرمانروا گرفته شده كه در آئين يارساني از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. از سوي ديگر مكانهاي متعدد در منطقه كردستان وجود دارند كه نشان مي‌دهند اين آئين ميراث كُهن قوم كُرد است. احتمالاً نام قديم سنندج (سنه) برگرفته از‌ (سانان دژ) قلعه سلطانها تجسم روح جهاني در آئين يارساني باشد زيرا برخلاف تصور برخي از تاريخ نگاران شهر سنندج شهري جديد الاحداث نيست. قدمت آن به قبل از اسلام برمي‌گردد. قبل از اسلام نيز بصورت دهي خوش آب و هوا وجود داشته است. در كتاب: «در كتاب خاندان كرد اردلان، آمده است: در گورستان بسيار كهن شيخان واقع در سنندج مقابر چهل قديس يارساني و نيز سنگ قبرهاي متعدد «پيران» يا «سلاطين» يافت مي‌شود كه جديدترين آنها متعلق به قرن چهارم هجري است.  در جنوب درياچه زريوار مريوان نيز هم‌اكنون روستايي پابرجاست (كاني سانان) نام كه نشان از ميراث كهن يارساني دارد، همچنين امكان و بقاع ديگري كه پسوند (سان) برخود دارند.
از سوي ديگر اين بيت شعر به لهجه‌ي (گوراني) درباره‌ي پيرشاليار سرنخ‌هاي بدست مي‌دهد مبني بر اينكه وي قبل از اسلام مي‌زيسته و در تعليم شاگردانش شيوه‌ي رمز و راز و سخن سرپوشيده پيشه كرده است:

گؤشت جه‌واته‌ي پيرشاليار بؤ

 

 

 

 

هؤشت جه كياسته‌ي زاناي سيميار بؤ

 
 
 
 

در لغت‌نامه‌ي دهخدا ذيل واژه‌ي سيميار آمده است: 
سيميار: اشاره‌ كننده و رمز گوينده را خوانند يعني شخصي كه چيزها را به ايما و اشاره خاطرنشان كند. رمزگوي و كنايه‌گويي و مثال گوي كه به رمز و مثال مطلبي به مريدان تعليم كند كه زردشت حكيم در اظهار حقايق و ابراز دقايق اين شيوه داشته كه در يونان باستان نيز متداول بوده است.
تاريخ نگاران قديم كلمه‌ي «گوراني» را به جاي «اورامي» فعلي بكار برده‌اند كه براي تقسيم‌بندي لهجه‌هاي زبان كردي عنواني مناسب و در خور توجه است. ما نيز در اين مقال به گذشته رجوع كرده و همان اصطلاح را به‌كار گرفتيم.
ناگفته نماند، در متون تاريخي از جمله‌ نسخ خطي كتاب (نور الانوار در كرامات ذراري سيد مختار) تأليف سيد عبدالصمد توداري (تواري) متعلق به نيمه نخست قرن يازدهم هجري از يكي از عرفاي منطقه اورامان در قرن ششم هجري سيد مصطفي نام ملقب به (پيش‌الله يار) و مشهور به پير شاليار دوم- كه سلسله نسبش به (علي عريض) از فرزندان حضرت امام محمد باقر‌(ع) و سادات عريضي مي‌رسد – ذكري به ميان آمده كه گويا آخرين دوران حيات حضرت عبدالقادر گيلاني (قدّس‌الله نفسه الزكيه) را درك كرده و ايشان از وي با عبارت: (اخي مصطفي رجلٌ كامل) – برادرم مصطفي انساني است كامل- ستايش كرده‌اند.
سيد مصطفي ملقب به پيش‌الله‌يار لقب خود را از پيش‌الله‌يار هندي گرفته و در اورامان به پير شهريار عريضي حسيني شهرت يافته كه گويا پيرشهريار (پير شاليار) سائيده شده همان (پيش‌الله يار) است. در اين كتاب آمده است كه سيد مصطفي نود و نه تن را در علوم ظاهري و باطني پرورش داده و به مقام عرفاني رسانيده كه ممكن است همان ۹۹ پير معروف اورامان باشند كه در اشعار كُردي مي‌خوانيم:

سه‌راسه‌ر خاك و به‌ردي هه‌ورامان

 

 

 

 

جه‌ننات عه‌دنه‌ن  سه‌رتا وه‌دامان

له معه‌ي ئه‌نواره‌ن ئي خاك دلگثر

 

 

 

 

مه‌رقه‌د پذ نوور نه‌وه‌د و نؤ پير

 
 
 
 

در اين كتاب همچنين مي‌خوانيم جز ايشان (سيد مصطفي) و پيش‌الله يار هندي اين لقب به كس ديگري داده نشده كه بعداً در زبان اورامي به پير شهريار و سپس به (پيرشاليار) تبديل گشته است.
اينهم يك نظريه است كه در جاي خود قابل نقد و بررسي است. يايد تحقيق كرد كه آيا بر سنگ مزار پيرشاليار فعلي نام سيدمصطفي قيد گرديده است يا خير؟ قبلاً گفتيم كه كلمه (سيّد) از القاب پس از اسلام است و اگر چنين چيزي صحت داشته باشد حتماً بايد نام ايشان بر روي سنگ مزارش حك شده باشد زيرا مشاهير و بزرگان پس از اسلام را با همان نام اصلي خودشان خطاب كرده و همان نام را بر سنگ مزارشان قيد مي‌كنند.
جمع‌بندي، بيان نتايج و پيشنهادها
با نگرش به آنچه تأكنون مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت مي‌توان به اين نتايج دست يافت:
۱- براي تبارشناسي و پي‌بردن به افكار و آثار و انديشه‌هاي پيرشاليار تنها منبع مورد اعتماد همان كتاب (ماريفه‌تو پيري) (معرفت پير شهريار) به زبان اورامي است كه متأسفانه به دلايل نامعلوم نسخه‌هاي اصلي آن از بين رفته و كمياب است و اگر نسخه‌اي هم يافت شود بدون شك تحريف شده و غير قابل اعتماد است. لذا تا زماني كه اين كتاب يافت نشود هرگونه اظهار نظر درباره‌ پيرشاليار در قالب (نظريه) كه قابل رد و يا قبول است باقي مي‌ماند. البته هرگونه نظريه‌اي در اين باره قابل احترام است و بايد به ديده احترام بدان نگريست. براي اثبات هر نظريه فقط بايد به قرائن و شواهد استناد كرد.
۲- تا زمانيكه تحقيق جامع و مانعي درباره‌ زندگي و آثار پيرشاليار صورت نگرفته كه همه شك و شبهه‌ها را به يقين تبديل كند، ديدگاه هر دو گروه كه يكي معتقد به پيرشاليار قبل از اسلام  و ديگري به پيرشاليار پس از اسلام است قابل احترام بوده و هيچيك از طرفين حق ندارند بطور قطع ديدگاه طرف مقابل را رد كنند.
۳- اگر پيرشاليار را از پيران و قديسان آئين يارساني بدانيم آنچه از انديشه‌هاي ايشان به درد نسل امروزه ما مي‌خورد همان جنگ و كشمكش ميان نور و ظلمت و يا خير و شر مي‌باشد كه سرانجام پيروزي از آن حق بر باطل و يا نور بر ظلمت است كه در قرآن نيز به صراحت بيان شده است. در آئين يارسان «سرداران نوراني» هميشه با «سرداران ظلماني» در حال جنگ و گريز هستند تا سرانجام نور بر ظلمت فايق آيد.
۴- نويسندگان، پژوهشگران و محققين كُرد براي انجام تحقيقات و پژوهش‌هاي عميق و بنيادي درباره‌ پيرشاليار اقدام كرده و فقط به نقل قول ديگران بسنده نكنند. در اين زمينه تحقيقات ميداني و كتابخانه‌اي اجتناب ناپذير است. همچنين فارغ‌التحصيلان مراكز آموزش عالي بخصوص دانشجويان كُرد پايان‌نامه‌هاي خود را به مردم شناسي در منطقه اورامان و نيز تحقيق در آثار و انديشه‌هاي پيرشاليار اختصاص دهند تا در اين زمينه به نتايج خوب و مطلوب دست يابيم.
 
فهرست منابع و مآخذ
۱- تاريخ قديم و جديد مندلي، تأليف استاد محمد جميل بندي روژ بياني
۲- خاندان كُرد اردلان در تلاقي امپراطوري‌هاي ايران و عثماني، تأليف شيرين اردلان
۳- تحفه ناصري در تاريخ و جغرافياي كَردستان، تأليف ميرزا شكرالله سنندجي معروف به فخرالكتاب
۴- تاريخ مشاهير كُرد، تأليف مرحوم بابا مردوخ روحاني
۵- چمكثكي مثژووي هه‌ورامان و مه‌ريوان، نووسيني موحه‌ممه‌دي مه‌لا كه‌ريم
۶- جنگ خطي كتابخانه مرحوم پدرم، اورامان از قديم تاكنون
۷- قاموسي زماني كوردي، تأليف عبدالرحمن ذبيحي
۸- لغت‌نامه دهخدا
 

شناسه خبر : 4955

این خبر رو هم ببینید

سروده‌های شعرای کُرد، مصداق ارادت اهل سنت به امام مهربانی‌ها

 هنر و ادبیات از عرصه‌های عمده ظهور و تجلی اعتقادات و باورهای دینی، مذهبی و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

10 + 1 =