یکی از پرسش هایی که غالباً خوانندگان ما از ما می پرسند، این است که چرا آمریکا حمایت بیشتری از کردها نمی کند؟ برخی نظرشان این است که آمریکا می تواند سلاح های بهتری در اختیار کردها بگذارد و به آنها به لحاظ نظامی بیشتر کمک کند و برخی دیگر حتی تا آنجا پیش می روند که بپرسند چرا آمریکا برای دادن استقلال به کردها فشار بیشتری به ترکیه وارد نمی کند. بسیاری می بینند که کردها مبارزان بسیار خوبی بوده و مشتاقانه در جنگ با داعش یاری رسان هستند و به همین خاطر در آمریکا مرتب در مورد مسأله ی کرد بحث می شود. همان طور که دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب در سفرهای انتخاباتی اش در اوایل سال جاری گفت “کردها را باید در این موضوع وارد کرد، زیرا آنها مبارزان خوبی هستند و رفتار ما با آنها بسیار بد است و آنها هستند که واقعاً می جنگند.”
به تمام این پرسش ها می توان هم پاسخ های کوتاه و هم پاسخ های بلند داد. اینجا هدف ما این است که پاسخی نسبتاً کوتاه ارائه کنیم و این ناگزیر بدان معناست که برخی مسائل از قلم انداخته شود اما به آن دسته از خوانندگان که احساس می کنند کم فروشی شده است، قول می دهیم که به وقت خود کار را با مطالعه ای جامع تر پی بگیریم. در ابتدا باید بگوییم که چیزی به نام “کردها” وجود ندارد بلکه آنچه وجود دارد، کردهای سوریه، کردهای ترکیه، کردهای عراق، کردهای ایران و … است. تنها در مناطق کردنشین خاور میانه بیش از ۱۰۰ قبیله ی کرد وجود دارد. برخی کردها کرمانجی حرف می زنند و برخی دیگر سورانی، برخی دیگر پهلوانی( بازمانده زبان پهلوی) و برخی دیگر گورانی و برخی دیگر هم به زبان ها و لهجه های منطقه ای مختلف دیگر حرف می زنند. برخی کردها سنی هستند و برخی شیعه، برخی یهودی و برخی دیگر ایزدی.
رسانه ها علاقه دارند این جمله را تکرار کنند که کردها بزرگ ترین ملت بدون دولت در جهان هستند. جمعیت کردها را نمی توان به طور دقیق مشخص ساخت اما بیشتر منابع تخمین می زنند که جمعیت آنها بین ۲۹ تا ۳۵ میلیون است. حال جمله ی مذکور دو مشکل دارد: نخست اینکه جمعیت تامیل ها که غالباً در هند و سری لانکا زندگی می کنند، حدود ۸۰ میلیون است و آنها به همین خاطر ممکن است در مورد اینکه کردها بزرگ ترین ملت بدون دولت جهان هستند، حرف هایی برای گفتن داشته باشند اما مشکل دوم و بنیادی تر این است که این جمله روی هم رفته نگاهی بسیار ساده انگارانه به گروه متنوعی از مردم است که چیزهای مشترکی دارند اما در عین حال تفاوت های بسیار با هم دارند.
زبان یکی از مثال های بارز این تفاوت هاست. زبان مشترک یکی از سنگ بناهای بنیادین فرهنگ ملی است و گروه های مختلف مردم کرد در خاور میانه و فراسوی آن زبان مشترکی ندارند. کرمانجی و سورانی بیش از دیگر زبان های کردی در میان کردها رایج هستند. این دو زبان اشتراکاتی دارند اما زبان شناسان تفاوت ساختار دستورزبانی آنها را با تفاوت ساختار دستورزبانی آلمانی و انگلیسی مقایسه کرده اند. افزون بر آن، این دو زبان رسم الخط های متفاوتی دارند: کرمانجی معمولاً به رسم الخط لاتین نوشته می شود و در ترکیه و شمال سوریه و عراق به آن تکلم می شود در حالی که سورانی به رسم الخط عربی نوشته می شود و در بخش بیشتر کردستان عراق و غرب ایران به آن تکلم می شود. همچنین زبان های کردی یک سنت نوشتاری طولانی ندارند. نظام های نوشتاری تنها در دهه ی ۱۹۲۰ معمول شد. در این زمان نخستین حرکت های بیداری ملی کردها در حال پیدایش بود. بنابراین در این بنیادی ترین سطح، سخن گفتن از یک هویت ملی کردی جاافتاده و کمال یافته دشوار است.
علاوه بر تفاوت های زبانی عنصر مهم دیگری که باید به خاطر داشت، این است که وابستگی های کردها هنوز هم بسیار بیشتر از آنکه ملی باشد، قبلیه ای است. منظور از این سخن این نیست که ملی گرایی کردی وجود ندارد. ملی گرایی کردی وجود دارد و مظاهر مختلفی هم دارد اما مردم کرد هرگز دولت مستقلی نداشته اند و دلیل آن این است که “دولت” برای سران کرد هرگز اصل ایدئال سازماندهی نبوده است. تنها دولت مستقل کردی در عصر جدید جمهوری مهاباد کوته عمر بود که در ایران امروز قرار داشت اما این تکه ی استثنایی و مبهم از تاریخ کردها تنها اهمیت بیشتر پیوستگی های قومی برای آنها نسبت به حس ملی گرایی یا ساختارهای دولت رسمی را ثابت می کند.
دلیل پیدایش جمهوری مهاباد کمک نظامی و اقتصادی چشمگیر اتحاد جماهیر شوروی به آن بود. رهبران جمهوری مهاباد از جمله مصطفی بارزانی، پدر مسعود بارزانی رئیس کنونی اقلیم کردستان عراق، این کمک را برای جلب وفاداری قبایل همسایه خرج کردند. شوروی به عنوان بخشی از مذاکرات یلتا که در آن جوزف استالین، ویسنتون چرچیل و فرانکلین روزولت به شکلی طنزآمیز برای کردها بر پایه ی اصول خودمختاری ملی در مورد آینده ی دنیای پس از جنگ جهانی دوم بحث کردند، با عقب نشینی خود موافقت کرد و مهاباد بدون هیچ مقاومت جدی بار دیگر جزء ایران شد. بسیاری از قبایل کرد از اینکه مهاباد دوباره جزء ایران شود، استقبال کردند به این دلیل که بدون کمک روسیه وضعیت اقتصادی جمهوری نوپا به سرعت رو به وخامت گذاشت. در یک نظام قبلیه ای مردم به خویشاوندان و رهبران شان وفادار هستند به این دلیل که قبیله اعضای خود را تأمین و از آنها دفاع می کند. گذار از قبلیه به دولت نیازمند آن است که رهبران قبیله ای از این قدرت ها دست بکشند و بر سر کار در داخل یک چارچوب سیاسی به توافق برسند در حالی که این فکر که جمعیت متنوع گروه های کرد خاور میانه می خواهند این کار را انجام دهند، از واقعیت بسیار فاصله دارد.
بازتاب این موضوع را در اختلافات سیاسی کنونی کردها می توان دید. وضعیت در عراق بسیار پیچیده است. در اینجا حکومت اقلیم کردستان به دو دلیل فلج شده است. نخست اینکه مسعود بارزانی رئیس کنونی حاضر به کنار کشیدن از مقام خود نیست و دوم اینکه وضعیت مالی در حکومت اقلیم کردستان بسیار بد است و “دولت” بارزانی به طرز فزاینده ای فاقد سرمایه های لازم برای تداوم شبکه های حمایتی متعددی است که حکومت اقیلم کردستان با آنها سرپاست. حکومت اقلیم کردستان دو حزب اصلی دارد: حزب دموکرات کردستان به رهبری بارزانی و اتحادیه ی میهنی کردستان. این دو حزب در اواسط دهه ی ۱۹۹۰ درگیر جنگ داخلی شدند و بارزانی و حزب دموکرات کردستان حتی از صدام حسین خواهان کمک برای شکست اتحادیه ی میهنی کردستان شدند و صدام حسین همان کسی بود که ارتش عراق تحت نظارت او در اواخر دهه ی ۱۹۸۰ و اوایل دهه ی ۱۹۹۰ دست به کشتن صدهاهزار کرد زد. در حال حاضر دو طرف درگیر جنگ نیستند اما این تمام چیزی نیست که می توان در مورد رابطه ی آنها گفت. آنها هنوز به شدت درگیر رقابت برای سلطه ی سیاسی در حکومت اقلیم کردستان هستند.
در همین حال کردهای سوریه به رهبری شبه نظامیان یگان های مدافع خلق (ی پ گ) بسیار بیشتر از آنکه با خاندان ها و قبایل طرف دار بارزانی و حزب دموکرات کردستان اشتراکات داشته باشند، با عموزاده های خود در ترکیه اشتراکات دارند و رابطه شان با آنها بسیار قوی تر است. در نتیجه کردهای سوریه در سوریه با داعش می جنگند و پیشمرگ های حکومت اقلیم کردستان در عراق و در عین حال دو گروه حالا برای کنترل زمین در مناطق پیرامون مرز قدیمی سوریه و عراق با هم درگیر رقابت هستند. کنترل این مرز بین گروه های مختلف سیاسی و نظامی کرد بارها دست به دست شده است. سایه ی سنگین ترکیه ای که تا امروز بیشترین جمعیت کرد دنیا را دارد، بر سر تمام اینها احساس می شود. ترکیه چند دهه است که درگیر جنگ با یک شورش کردی پراکنده در داخل مرزهای خود است که تا حدی به این دلیل است که ترکیه علاقه ای به اعطای خودمختاری بیشتر به مناطق کردنشین خود ندارد چه برسد به استقلال. با این حال ترکیه رابطه ای بسیار خوب با حکومت اقلیم کردستان دارد و حکومت اقلیم کردستان به خاطر عدم همکاری بغداد برای سرمایه گذاری و دسترسی به راه های زمینی به منظور صدور نفت خود به جهان به ترکیه متکی است. همچنین حکومت اقلیم کردستان نیروهای ترکیه را به خارج موصل در شمال عراق دعوت کرده و این موجب آزردگی دولت عراق شده است.
مشکل این است که در زبان انگلیسی واقعاً واژه ای برای توصیف اینکه امروز کردها که و چه هستند، وجود ندارد. آنها به تمامی یک ملت نیستند و در عین حال فراتر از یک قومیت هستند. دیوید مک داول مورخ خاطرنشان کرده است که پیش از آنکه کردها در حوالی قرن های هفدهم و هیجدهم رفته رفته خود را به لحاظ قومی تعریف کنند، واژه ی “کرد” بیشتر به یک طبقه ی اجتماعی – اقتصادی از قبایل کوچرو اشاره داشت که از کوه هایی که مرز ترکیه، سوریه و عراق هستند، به فلات های مختلف اطراف شان کوچ می کردند. با آنکه امروزه فرهنگ کردی بیشتر به فرهنگ یکجانشینی و نه کوچروی تبدیل شده، این تعریف هنوز جزئی از فرهنگ کردی است.
کوه ها یکی از چیزهای مشترک بین تمام کردها هستند؛ یک ویژگی جغرافیایی که چشم اندازی مشترک به کردها می دهد و در عین حال دلیلی برای شکل گیری این همه گروه مختلف کرد است. “کردها دوستی به جز کوه ها ندارند” یک تعبیر کردی رایج است که ظاهراً در هر کجا که کردها هستند، به کار می رود. هنگامی که کار در فلات ها و دشت ها دشوار می شود، کردها به حفاظ کوه ها عقب نشینی می کنند. در یکی از افسانه های کردی درباره ی منشأ مردم کرد، آنها نوادگان کودکانی دانسته می شوند که از دست ضحاک به کوه ها گریختند. ضحاک یا اژدهایی هراس انگیز است یا غولی که بچه ها را می خورد یا پادشاهی اهریمنی و ستم گر. ضحاک همچنین شخصیتی است که در اسطوره های ایران باستان زیاد دیده می شود و شاید بتواند گویای چیزهایی راجع به ریشه های کردها نیز باشد.
شاید رسیدن به پایان این بحث با اسطوره های مربوط به ریشه ی کردها احمقانه به نظر برسد اما به برخی لحاظ این گویاترین چیز درباره ی کردهاست به این دلیل که جنبه ای مشترک برای تفاوت های تمام کردها وجود دارد و همچنین آگاهی فزاینده ای در میان تمام کردها راجع به اینکه کرد بودن در خاور میانه ای که مرزهای قدیمی در حال جابه جا شدن است، به چه معناست. جای دیگری که در آن کوه ها همیشه جاذبه ای ژرف و کمابیش رازآمیز داشته اند، شبه جزیره ی بالکان است اما هیچ کس در تشخیص این نکته که صرب ها، کروات ها، بوسنیایی ها و مونته نگروئی ها یک ملت نیستند، سردرگم نمی شود، در حالی که زبان های این ملت ها نسبت به زبان های کردی امروز شباهت بیشتری به یکدیگر دارند. به رغم تفاوت های کردها نمی توان انکار کرد که امروز گروهی از مردم وجود دارند که هر یک به جهاتی “کرد” شناخته می شوند حتا اگر این جهات برای گروه های مختلف به معنای چیزهای بسیار متفاوتی باشد.
استقلال چیزی نیست که بتوان به کردها “داد”. استقلال گرفته می شود، داده نمی شود. اگر نوعی هویت ملی یک دست کردی پیدا می شد، تبدیل به نیرویی قدرت مند می شد اما تضمینی وجود ندارد که این رؤیای کردستانی متحد و مستقل به واقعیت بپیوندد و اگر هم به واقعیت بپیوندد، به آرامی و طی دهه ها و شاید حتی قرن ها خواهد بود. ملت های جدید با گذر زمان ممکن است شکل بگیرند و می گیرند اما یک شبه به وجود نمی آیند و در این اثنا آمریکا برای مدیریت بی ثباتی خاور میانه بدون حضور دائم نیروهای آمریکایی به متحدانی با قدرت و قابلیت اتکای فراوان نیاز دارد. در حال حاضر این بدان معناست که آمریکا باید به ترکیه و ایران اتکاء کند اما هیچ یک به یک جنبش مهم در زمینه ی استقلال کردها یا هر جنبش دیگری در این زمینه علاقه مند نیستند. ترامپ طی کارزار انتخاباتی اش همچنین این نظر را اظهار کرد که آمریکا “باید از این مردم [کردها] استفاده کند.” آمریکا همچنان فقط همین کار را خواهد کرد و اندکی از آن بیشتر. کردها به جز کوه ها دوستی ندارند.
منبع: ژئوپلتیکال فیوچرزکد مطلب: ۱۱۹۶۴۵ | تاريخ: ۱۳۹۵/۹/۲۲ | ساعت: ۰ : ۳۵

چیزی به نام «کُردها» وجود ندارد / جیکوب ل. شاپیرو
سرویس جهان- چیزی به نام “کردها” وجود ندارد بلکه آنچه وجود دارد، کردهای سوریه، کردهای ترکیه، کردهای عراق، کردهای ایران و … است.
شناسه خبر : 12557