س:استاد می خواهیم بیش از پیش شما را بشناسیم؟ لطفا خودرامعرفی بفرمایید؟.
ج: من احمد محمود استاد رشته ی فقه مقارن در رشته ی شریعت اسلامی دانشکده تحقیقات اسلامی وعربی پسران دانشگاه الازهر الشریف در قاهره هستم.
بنیان گذار و رییس موسسه ی خیریه ی”دوستی میان مردمان” و در کادر اموزشی دانشگاه الازهر هستم, علاوه بر آن مبلغ اسلامی نیز هستم.
من شیفته ی تالیف هستم و به فضل ولطف الهی حدود شصت تالیف در فقه اسلامی درقضایای متنوع دارم .من به طور کلی به جریانات اسلامی نیز توجه داشته مطالعاتی نیز در باره آن ها دارم و به اندیشه ی معتدل اسلامی معتقدم.
من بکلی از طایفه ی گری مذهبی و تعصبات دینی دور هستم دوست ندارم که عینا از یک مذهب عقیدتی ویا فقهی پیروی کنم و یا تحت تاثیر آن باشم یا تقلید کنم وبه طور مطلق به هیچ حزب سیاسی منسوب نیستم و به سیاست نمی پردازم.
خانواده ای سنتی دارم تشکیل شده از من و همسرم و هفت فرزند ی که خداوند به ما روزی داده پنج دختر ودو پسر در شهر العیاط شهرستان جیزه ی مصر مقیم هستم .بافرهنگ و اندیشه ی معتدل اسلامی وبالاخره با فرهنگ گروه ها وفرقه های فراوان موجود که بر شیوه ی وهابی ها و یا اخوان المسلمین هستند مبارزه می کنم.
س: شما به کشورهای اسلامی زیادی مسافرت کرده اید و فعالیت هایی داشته اید؟آیا ممکن است در این خصوص توضیحاتی بدهید ؟
ج:من همیشه مقید به فعالیت هایی هستم که مقید با قوانین باشد درهر کشوری هرچند آن را دوست نداشته باشم زیرا حدو مرز میهمانی را می شناسم.من سال ۱۹۸۱تاسال ۱۹۸۵میلادی به عنوان مدرس در مجمع علمی دانشگاه امام محمد ابن سعود به مملکت عربی سعودی مسافرت کردم و فعالیتم در انجا فقط تدریس بود همچنین به عمان مسافرت کردم به عنوان استاد تحقیقات اسلامی در کلاس های عمومی کشورهای های متعددی را زیارت کردم مثل یمن ،عراق ،سوریه ، لبنان ،مغرب وغیر عربی مثل بنگلادش ، اندونزی وایران
س:شما در بیانات خود فرمودید که از اعتدال گرایان هستید ودر مسایل سیاسی شرکت نمی کنید دراین هنگام دو سوال پدید می اید نخست این که چگونه ممکن است فکر اعتدال را میان مسلمانان گسترش دهیم ودوم این که چه عاملی باعث شد که شما از قضایای سیاسی دور شوید؟
ج:این بستگی به گسترش فکر میانه رو و معتدلی داره که من در انجمن هایی شرکت می کنم که یک امت متوسطه ایی هستد در جیزه ی مصر ومرکزی علمی برای تحقیقات و بحث ها ایجاد کردم که به جماعات وفرقه ها توجه دارد از طرفی تندرو بودن احتیاج به حمایت مالی دارد ولی من چشم نمی دوزم یا منتظر حمایت حکومتی نیستم تا جایی که از توجیهات منحصر به فرد ان ها تاثیر نگیرم وعامل دیگری که مرا ازسیاست دور می کند این است که من از دیدگاهی صحبت می کنم که مختص به خودم و شاید کشورم باشد من المانی و مردان دینی که به حرف های غربی توجه می کنند نیستم ولی من جدایی دین از دولت را میبینم البته نه به ان معنایی که دین کم عرضه شود . ما درجهانی هستیم که شرایطی دارد اقوامی که از ما سبقت گرفتند حالت ها وموقعیت هایی دارند ما نیز حالت ها و موقعیت هایی داریم برای شما مثالی خواهم زدمن متخصص فقه مقارنم چیزی از اقتصاد وکشاورزی و تکنولوژی نمیدانم من شایسته ی آن نیستم اکنون به بعضی از دولت ها نگاه کن تلاش کردند که نظام دینی معینی را تکرار کنند اما شکست خوردند.پاپ های کلیسا در قرون وسطی اروپا را نابود کردند و آن را در عصر تاریکی قرار دادند من نمی خواهم ارتدنش یا واتیکان راتکرارکنم.پیامبر (ص)قاعده طلایی را وضع کردند:(شما با امور دنیایتان وقاعده شرعی فقه اسلامی زراعت کنید) در بعضی از دولت ها دخالت و رهبری مردان دین یا اهل علم شایسته است ولی در دولت های دیگر شایسته نیست.مادر جهان سوم بسیار عقب افتاده ایم علت ان درگیری های دینی وغیردینی است قصد من تضغیف کردن دین نیست دین زمینه هایی دارد دین ارتباط بین من وخدای بزرگ است من می خواهم به وسیله ی دین محکم شوم نه به وسیله ی دین حکم کنم شرط این نیست که حاکم متدینی بیاید هرچند ظالم باشد در تاریخ اموی وعباسی و ترکی همگی پرچم دین را بالا بردند در حالی که دورترین مردم از دین بودند انان ملت ها را گول می زدند به این که سایه ی خداوند در زمین هستند.
س:آیا امکان دارد از احکام اسلامی در قضایای سیاسی در همه ی جامعه ها استفاده کنیم؟
ج:شریعت اسلامی انچه بین عبادات وعادات و بین اصول وفروغ و بین گذشته و یافته های امروزی است با هم مخلوط نمی کند.مثلا این شرط نیست که چون مدرس ازهری هستم شهردار یا رییس شهر هم باشم من می فهمم که امر کننده مردم به اخلاص ، صداقت ، مدیریت وقت کار وتولید باشم این تخصص من است نه تخصص در خطوط تلفن ، امورفنی هواپیما ،قطار و ماشین ها ،این ها خود متخصصانی دارند ایا شایسته است که فقیهی وزیر اقتصاد وکشاورزی وصنعت باشد؟خداوند در قران فرمود :به هر چیزی افرینشش را عطا کرد سپس هدایتش را .این متخصص درچیزی ودیگری درچیزدیگر این سنت الهی است . نمونه مقابل شماست . ایا نگفتید وهابی وسلفی وغیره حکم می کنند و شریعت اسلامی در سعودی را طبقه بندی می کنند .اکنون تعداد جوانان ملحد در جهان عربی به سبب بعضی از حرکات منسوب به دین زیاد شده و اخیرا از موقعیت های الکترونیکی به موقعیت های ملحدین عرب میلیون ها نفر پیوستند.دین بدی را تحمل نمی کند من سیاسیم دچار مصیبت شدم وشکست خوردم شکست من یا موفقیت من برای من است ولی به این اسلام نسبت داده نمی شود.
س:می خواهیم که دانشگاه الازهر را از نظر جایگاه علمی به ما معرفی کنید؟
ج:الازهر اولا مانند موسسه ای است که نقش علمی وملی را ایفا می کند نه نقش سیاسی را من تکرار می کنم که ضد موسسه های اسلامی هستم که مشغول به سیاست هستند.فاطمی های اسماعیلی سال۱۱۸۰الازهر را احداث کردند ، تدریس ازادی وابعادان را الازهر معرفی کرد قبل از این که اروپا شاخه ی علمی ان را معرفی کند.دانشجو یا دانش اموز شیخ یا سخنران را اختیار می کند زمان و جایگاه را اختیار می کند بعد از چند سال ازمون برگزار می نماید تا نمره علمی جهانی را به دست اورد در عصر حاضر قوانین معین وپی در پی برای تنظیم کار در الازهر صادر شد مرحله اولش مجمع ازهریه که الان به پنج هزار مجمع رسیده که بزرگترین روستاها وشهرهای مصر راپوشش داده است اما دانشگاه به۷۵دانشگاه رسیده است. اصول دین ، عقیده ، تفسیر ،علوم و پژوهشای قرانی ، شریعت اسلامی ، فقه مذهبی ، فقه عمومی و فقه مقارن دران تدریس می شود ودانشگده های ان بقرارزیراست .دانشکده ی دعوت اسلامی ، دانشکده زبان و ادبیات عرب ، دانشکده مدنی که جمال عبدالناصر ان را بناکرده ودستورداد در ان پزشکی وکشاورزی وهندسه را قرار دهند تا افرادی را فارغ التحصیل کنند که بین دو فرهنگ مدنی ودینی تحقیق کنند ومن مخالف اندیشه هستم من می خواهم الازهر تحقیقات اصول دین وشریعت اسلامی وزبان و ادبیات عربی را داشته باشد دانشگده ی مدنی تخصص ما نیست .الازهرالشریف حساسیت یاتنگ نظری درمذاهب دیگرزبان وادبیات عرب ندارد درمدارس ادبیات ،ادبیات رمانتیک وکلاسیک رادرس میدهد در مدارس شریعت اسلامی ، همه ی فقه سنی را اعم ازحنفی ، مالکی ، حنبلی وشافعی راتدریس می کند دانشجواختیار دارددر الازهر هرمذهبی راکه می خواهدبدون اجبارفراگیرد ماتنوع فکری وتنوع علمی داریم بانظر دیگران خود را در تنگنا نمی گذاریم.
س:آیا فلسفه وعرفان در دانشگاه الازهر تدریس میشود؟
ج:خیر در حال حاضر در رشته ی اصول دین ودر دانشگده ی دعوت اسلامی تدریس می شود ولی فلسفه ی اسلامی را در کلاس عمومی نه به عنوان مذهبی معین تدریس می کنیم فلسفه تراثی مثل ابن رشد وزمخشری تدریس می شود اما فلسفه معاصر در مدرسه های معروف ان تدریس می شود ودانشجو بین این فلسفه ها تمییز قایل می شود.
س:آیا آرای ملاصدرا وسهروردی در اینجا تدریس می شود یا خیر؟
ج:خیر
س:چرا؟
ج:این چیزها به الازهر نرسیده است یعتی بعضی از مذهب های اسلامی نتیجه ی ان تقدیم نشده پس چه چیزی باشد که الازهر ان را انجام دهد هنگامی که اورا اعلام کنند واین پژوهش ها وتحقیفات را تقدیمش کنند در ان در حد ومرز روش الازهری بحث می شود اما اگر خارج از روش الازهری باشد خیر یعنی من اکنون بر دانشجو واجب نمی کنم که فرهنگ فقه اباضی را با فرهنگ سنی فرا گیرد همچنین بر او واجب نمی کنم فرهنگ معین فقه شیعی را بامذهب شیعی فرا گیرد کشور من درگیری های مذهبی را تحمل نمی کند.
س: خطروهشداری که جامعه ی اسلامی رادر این زمان تهدید می کند چیست؟کلید حل این مشکلات کجااست؟
ج:خطروهشدار از خود مسلمانان است من مخالف نظریه ی کنفرانس غربی واروپایی هستم درست است که انان در اقتصاد حیله به کار می برند یعنی امریکا واروپا کشوری هستند که مسابقه ورقابت تسلیحاتی رابرای تولیدات اسلحه ی خویش در منطقه ی خلیج فارس می خواهند مانند از ان خود کردن نیرو های نخبه ی جها ن سوم و فرار دادن مغزها ازکشورشان تعلیم می دهند کسی که در کشور خود مورداحترام واقع نشد به جای دیگرمهاجرت می کند. عراق از بزرگترین دولت های متخصص در دانش اتمی درمیان اروپا بود اما اکنون در اروپا هیچ اثری از انان نیست پس صراحتا هشداری که به شما می دهم مذهب است یعنی بیشتر سمت ها می خواهد که مذهب را منتشر کند خواه به نیروی اجبار یا به سلاح مالی واین شایسته ی اسلام ومسلمین نیست.مساله انتشار مذهب نیست بلکه به خدمت نگرفتن دولت اسلامی ا ست فتنه ها ایجاد شده به عنوان مثال مصر هر مذهبی را تحمل نمی کند وما مخالف این هستیم هیچ تعصبی بر مذهب سنی نیست زیرا ملت مصر اصلا مذهبیت را نمی شناسد به همین دلیل ما ضد اخوان وسلفی بودیم ما خلیج راصدا می زنیم چه فارسی چه عربی ان ها راصدا می زنیم به این که مذهبیت را برای ما صادر نکنند مذهبتان را برای خودتان نگه دارید به ما صادر نکنید اکنون دولت اسلامی را نگاه کنید جز مالزی بنا بر حسب علمی از نظر اقتصادی موفق نیستند؟. بقیه ملت ها عقب افتاده اند . قطر بزرگترین فرمانده ی امریکایی در جهان است وبحرین بزرگترین مخزن ان
آیا آمریکا انان را بزرگ دانسته است ؟
خیر
مسیحی ارتش دارد. دولت ملی ارتش دارد، آیا این نظام حکومتی است؟ این نظام بین الملل برحدود وقوانین اسراِیل است؟ این صحیح نیست وآیا آن ها می خوانند ( آنرا) آن ها همان کسانی هستند که اظهار ناتوانی وسستی کردند وکوچک وحقیر شمردند وثروت هایشان را ضایع کردند . خداوند مسلمانان را هرگز نیازمند وفقیر خلق نکرده است. مسلمانان ثروتمندانند اما آن ها ثروت هایشان را ضایع وتباه کردند. وغریزه ها را اشباع وسیر کردند. به ساختار زیربنایی توجه نکردند . همانطور که به شما گفته بودم آیا تاریکی هایی ساختند که علوم مدنی را تدریس کنند. الآن غرب هرچه را بخواهد از سلاح در مقابل ما پرمی کند که همان تکنولوژی است پس مشخص ومعین می کند.
آنچه به آن دستور می دهد. من مقابل تو می نشینم ,عناصر سازنده ی آنچه برتن داذد وپوشیده از کشورهای غیراسلامی است , ساعت از سویس ,چارچوب نظارت ایتالیا ,لباس ها از چین, لباس ها را از تایوان وارد کرده است . آیا ما الآن در برابر دنیا افنخار می کنیم که همانا ما الآن بهترین امت هستیم؟ چگونه؟ آنگاه که ما گندم را وارد می کنیم در ماه رمضان گوشه نشینی می کنیم امریکا افطار می کند .آیا این بدست نیامده است؟ هرکس که غذایی ندارد آرامشی در سرندارد . هرکس خوراک وقوتی برای خودش ندارد مایه ی سکونی برایش نیست. روزی خودکفایی را بدست می آورد . کشورهای اروپا با وجود نژادها واصل ونصب ها ولغت ها دربوجود آوردن وایجاد اتحادیه ی اروپا موفق شد و بازار مشترک اروپا هم درست کردند . ما به کشورها وسرزمین ها وارد نمی شویم مگر بعد ازدریافت روادید وویزا ولی ان هااین موضوع راحل کردند ما بصورت فاجعه آمیزی ضرر می کنیم وخلاصه واقعا بصورت فاجعه آمیزی زیان می کنیم.
س: همان گونه که عرض کردم اختلافات زیادی میان مسلمانان وجود دارد ولی آن راهی که ماباید بپیماییم تا این که این اختلافات را حل کنیم چیست؟
ج:حداقل کار ما, تقریب مذاهب اسلامی است و خط بطلان کشیدن بر همه ی مذهب گرایی ها و طایفه گری ها ،به مسلمان بودن خویش عادت کنیم.
آیا مسلمانان می توانند وقادرند؟ همه ی این مذهب هارا ابطال یالغو کنند. بازگشت به سمت اسلام یکی است وواحد است وان همان چیزی است که شما ان رامسلمان می نامید. همانا دین نزد خدا اسلام است .یا دست کم جمع زمینه های فکری مسؤول مؤسسه های اسلامی, به آن ها بگویید امور علمی دقیق را برای عوام( مردم) باز نکنید, زادگاه مسلمان کشورهای عربی است ویا غیرعربی , او الآن می می خواهد اقتصاد قوی ونیرومندی داشته باشد, درست زندگی کند ولی درشأن اونیست که درنماز دودستش را بگیرد ویا نگیرد, بنابراین اولا خاستگاه ها وزمینه های فکری اسلامی مسؤول وپاسخگو هستند ؟,آیا از خودشان نپرسیدند آنگاه که داعش ظهور کرد کجا بودند؟ داعش موجود بود ؟. داعش،القاعده وطالبان آبا نشست وجلسه داشتند کی ، کجا وچه زمانی پایان یافت؟ هرگز! کنفرانس ها وبرپایی مراسم در هتل ها وتوصیه ها نوشته شده اند قبل از این که کنفرانس شروع بشود .ما در زمانی حرکت می کنیم که به حرکت کردن احتیاجی نیست, ولی پژوهش های فردا (آینده) کجاست؟
دانشگاه ها در اروپا مانند دانشگاه های ما نیست,سپر دانشگاه های ما تلقین کردن است, استاد مانند ابزار یادآوری است , محاضره پشت محاضره خبر می دهد که موفق می شود که برگه ی شما را کا ر فرما بدست بیاورد. دراروپا وامریکا گروه های مردمی و مرکزهای پژوهش درمورد بیماری های جامعه وجوددارد,یعنی بعنوان مثال اوباما یک علم را صددرصد نمی فهمد ونمی داند ولی اومجلس خبره وآگاهی دارد. همه ی دولت ها سیستمی دارند که باآن سیاست واقتصاد حتی لهجه هارا می شناسند , حتی آداب غذا خوردن وبالاخره همه چیز را برای مامعرفی می کنند , ما چیزی از غرب نمی دانیم .جزوه ی تخصصی نداریم ,پس مسئله این ا ست که چین را بسازد؟ وآن را براساس پروژه های فرهنگی بناکند.
ژاپن از چنگ جهانی دوم خارج شد پروژه وطرح تکنولوژی بنا شد.
س: فرمودید که تقریب مذاهب اسلامی حداقل کاری است که باید انجام شود, دانشگاه الازهر در این خصوص چه گام هایی برداشته؟ و و ظیفه مسلمانان در این خصوص چیست؟
ج: دانشگاه الأزهر تلاش می کند که طایفه گری بین جوامع اسلامی را کاهش دهد. به نظر من بایستی رهبران همه ی فرق اسلامی یک موسسه ی رسمی برای تقریب مذاهب راه اندازی کنند. بایستی از متخصصان این امر کمک گرفت.
عرض کنم که صرف برگزاری کنفرانس کافی نیست باید پژوهش های جدی صورت بگیرد کتاب های مشترک در اصول علومی مختلف باید تولید شود کتاب هایی در اصول دین و شریعت اسلامی باید تولیدگردد.
بعد از گام های شیخ محمد شلتوت و سید قمی شیوه و اقدام جدیدی یافت نشد، مرا تصدیق کنید که راه جدیدی پیدا نشد، بجز مقوله های منحصر به فرد و اقدامات فردی و شخصی برخی از افراد ، همانگونه که ضرب المثل می گوید: یک دست صدا ندارد، باید همکاری سازنده ای بوجود آید.
س: جناب عالی در مصر زندگی می کنید و واقعیاتش را همان گونه که هست می شناسید ، ما اطلاعات پراکنده ی زیادی داریم در مورد آنچه که در مصر جریان دارد ولی می خواهیم این معلومات واطلاعات را از بیانات شما شنیده و بشناسیم و نظرات شما را در مورد مصر و اوضاع آن بدانیم؟
ج: اولا این که مصر بحران های اقتصادی سختی داشته است، ما به تنهایی هزینه ی جنگ با اسرائیل را پرداخت کردیم. کشورهای عربی متفرق بودند اتحادی نداشتند و دیگر کشورها نیز فقط حمایت های گفتاری از ما کردند. ارتش مصر در شرف تصرف تل آویو بود که مهماتش تمام شد و از ارتش عراق خواست که به او مهمات دهد ولی ارتش عراق به بهانه ی نداشتن اوامری در این خصوص از همکاری سرباز زد. در حمله ی کشورهای انگلیس و فرانسه و اسرائیل به مصر در سال ۵۶ م فقط شوروی کمک کرد در حالی که کشورهای عربی و اتحادیه کشورهای عربی فقط تماشاچی بودند.
در جنگ سال ۶۷ م که شکست خوردیم دلیلی برای وارد شدن به جنگ نبود چون آمادگی آن را نداشتیم. در آن سال ها کشورمصر چای و صابون و شکر نداشت در حالی که عرب ها زندگی خیالی داشتند و در تفریحگاه های اروپایی خوشگذرانی می کردند.
مجبور شدیم برای یافتن کار به کشورهای حاشیه خلیج (فارس) برویم. وبا طعنه های ان ها روبه رو شدیم که شما باقالی خور هستید و فقیر و با خواری و ذلت با ما برخورد می کردند. من ده سال در آن کشورها کار کردم انتظار داشتیم که مانند هندی ها و پاکستانی ها و انگلیسی ها و آمریکایی ها با ما برخورد کنند ولی نشد که نشد.
پس از سادات قدرت به مبارک رسید که با نیتی که مبنی بر موروثی کردن حکومت داشت توسط مردم از کار برکنار شدو پس از وی حکومت اخوان المسلمین آمد که هیچ برنامه ای نداشت, نیرویی نیز نداشت. و به نفع اتباع و پیروان خویش بر اریکه قدرت تکیه زد برق اسا همکاری ها و پیمان هایی با آمریکا و اسرائیل بست.
ملت مصر مجبور به انقلابی دیگر شد و الازهر و کلیسا و ارتش و پلیس و دستگاه قضا و مطبوعات حکومت اخوان المسلمین را سرنگون کردند.
پس از این دخالت در امور داخلی مصر از طرف برخی کشورهای عربی دیده شد. ما دخالت آن ها را نمی پذیریم.
س : در کلامتان پیوسته کلمه ی خلیج را آوردید آیا منظورتان ازخلیج، خلیج فارس است یاعربی که خودشان می گویند؟
ج: منظورم ازخلیج شبه جزیره عرب و دُوَلت هایش می باشد یعنی عربستان سعودی، کویت ،عمارات ، بحرین وعمان.در مصر به طور اختصار به جای این که بگوییم شبه جزیره می گوییم خلیج.
س:شما امروزصبح در سخنانتان فرمودید که جمهوری اسلامی ایران وجمهوری عربی مصر دو جناح جامعه ی اسلامی هستند وامروز جامعه ی اسلامی برای این که پرواز کند لازم است با این دو جناح پرواز کند. از آن جایی که این دوکشور رابطه ی سیاسی با هم ندارند این امرچگونه ممکن است؟
ج: همان گونه که گفتم با از بین بردن ابهامات وسوء تفاهمات. من با شما با صراحت صحبت می کنم
بااین جواب می خواهم راه را بر وهابی ها ببندم. موضوع اول این که: شیعیان به همان قرآنی ایمان دارند که اهل سنت ایمان دارند. این یک واقعیت است چرا اعلام نمی شود و در خصوص آن اطلاع رسانی درستی نمی شود. بسیاری از مردم ما از این امر بی اطلاعند و تحت تاثیر تزویرهای وهابی ها هستند.
موضوع دوم این که: شیعیان را به دشنام دادن به صحابه متهم می کنند من می دانم که شما این کار را نمی کنید ولی به شهروند ساده این موضوع را با تبلیغات گسترده می گویند واو می پذیرد .به او می گویند که شما در باره ی حضرت عایشه سخنان ناروایی می گویید در حالی که شما موضعگیری ایشان را در خصوص جنگ جمل مورد انتقاد قرار می دهید. این چیزی است که حتی برخی از علمای اهل سنت نیز از ام المومنین بدلیل موضعگیری ایشان در آن جنگ خرده گرفته اند.
س:آیا ممکن است بعضی از آرا ء وهابی برای ما سود مند باشد در حالی که ما وهابیت را ازمیان خود آن ها شناخته ایم؟
آن ها معتقد به نظریه الوهیت هستند وهرآن کس را که وهابی و سلفی نباشد تکفیری می دانند.وبه اهل بیت و اولیا بطورعام احترام نمی گذارند. آن ها نسبت به محمد ابن عبد الوهاب و احمد بن حنبل تعصب دارند. از آن جایی که وهابیت خشونت فکری و خشونت مسلحانه را گسترانده است خطر نابودی آن ها هر لحظه ممکن است اتفاق بیفتد.
من وهابی ها را خوارج زمانه می نامم. در مورد آن ها سه کتاب نوشته شده است: السلفیه بین الاصیل و الدخیل، متسلفه لا سلفیه، اسلام بلا فرق. اما جهان شاهد تالیف بیشتر این گونه کتاب هاست شاید آن ها از آن دسته و فکری هستند که توبه کنند،زیرا بدتراز آنچه که وهابی ها و سلفی ها پراکنده اند؛ همان تکفیراست.
س:چقدرشیخ قرضاوی ،آراء و موضع گیری های مذهبی وسیاسی اش را می شناسید؟
ج:قرضاوی عالمی فقیه و آگاه به لغت بود که در دانشگاه الازهر فارغ التحصیل شد و مدارج علمی را در دانشگاه الازهر کسب کرد. با حادثه ۲۵ژانویه واغتصاب و سرقت اخوان المسلمین انقلاب مصرراوبه عبارت دیگربه قدرت رسیدن ان ها باعث شد که علاوه بر مرشد بودنش، سرباز نیز بشود.
بر عالم واجب است که متبوع باشد نه تابع. اوراضی به این شد که در دوحه زیر پرچم آمریکا زندگی کند(تبعه ی آمریکا شود).
آیا شایسته است عالمی که حدیث پیامبر را حفظ می کند آن را از سرزمین عرب بیرون کنند یعنی کفالت او را برعهده نگیرند.؟
قرضاوی در مقام نصیحت می گوید که در نظام سیاسی وارد نشوید ولی خودبه پرچم آمریکا رضایت داد که در دوحه به اهتزازدرآید. قرضاوی سپس بر ضد سرزمین مصر جنگید. مثلاً می گوید کسی که به اهل خودش خیر نرساندبه غیر خودش نیز خیر نمی رساند.
من در سال گذشته در کنفرانس وحدت اسلامی درتهران بودم من در جایگاه یک سودانی بودم که می خواهد به سرزمین من دشنام دهد. پس میکروفون را با تمام قدرتم گرفتم وبر جایگاه رفتم. و وقتی که مطلع شدم که پزشکی است اسمش ابراهیم منیر بود نماینده ی اخوان المسلمین در بریتانیا که حضور آن در کنفرانس ممنوع شد مصر ما را به اخراج تهدید کرد. گفتم می آیم ولی یک کلمه درمورد مصر حرف نمی زنم ودر این مراسم ممنوع نشد
قرضاوی زمانی که به الازهر و شیخ الازهر دشنام داد وبر ضد سپاه مصرو پلیس مصر خشمگین شد آیا عالم مغضوب می شود؟ این سوال زبان جهان زبان صلح و امنیت و امان است روزی که می گویید خون هاریخته می شود ودشمنان کشته می شوند. آیا می توان فی البداهه او را دانشمند نامید؟.
او مزدور آمریکا است آیا برای دانشمندی شایسته است که اسم خاخام را بر خود بگذارد؟ از او بپرسید یا بگویید که چگونه اسم خاخام اسرائیل را انتخاب کرده است؟ هنگامی که محمود عباس ما را دعوت کرد که به زیارت مسجد الاقصی برویم؛ شرط بست که از طریق هواپیمای اسرائیل و ویزای اسرائیل به آن سرزمین وارد نشوم ولی ویزای حکومت فلسطین گرفتم از طریق عمان به ضفه غربی رفتم و شرط گذاشتم که با هیچ مجرم اسرائیلی نه از نظر دینی و نه از نظر سیاسی روبه رو نشوم. وسر بلندانه بر پل های محل عبور، در بین اردن و اسرائیل وارد شدم واز روی عمد بر هیچ سگ اسرائیلی سلام نگفتم. مسجد الاقصی را زیارت کردم ودوستانم را تایید کردم چون نیازمند تایید بودند. مسلمانان از زیارت برادران فلسطینی دچارجرم شدند. زیرا آن ها را ازوحشت اسرائیلی ها ترک کردیم. متن دینی یافت نمی شود که دیدارباان ها حرام باشد. پیامبر شبانگاه به آنجا رفت در حالی که مکه تحت سیطره بت ها بود و اورشلیم در قدس تحت سیطره رومی ها بود. متن دینی مرا از این که به زیارت برادران فلسطینی ام که محاصره شده اند و بیشتر از آنکه او را زیارت کنم خواهان حمایت از اقتصادشان باشم منع می کند.؟
آرایی آشکار شد که قدس را زیارت نکنید که من فلسطین را در مواجه با اسرائیل به تنهایی فرا بخوانم من رفتم وباخطابی حماسی انقلاب در مرکز رام الله مواجه وهمراه خودم دائره المعارفی که اسماء جهاد در اسلام در آن نوشته شده بود حمل کردم.وآن را در ضفه غربی گذاشتم می گویم که نرفتم زیر سلطه اسرائیل!!نه اوطبیبی است می رود هنگامی که مرض می آید.
به مشایخ و مراجع بگویید بدون تبعیت ازاسرائیل مسجد الاقصی رازیارت کنند وآمریکا را زیارت کنند.کسی که میگوید من حتی یک بار اسرائیل و آمریکا و اتحادیه اروپا را زیارت نمی کنم.
با این سخن خداوند سخنم را به پایان می رسانم«قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیره اَنا و من اتبعنی».
من در این گفت وگو نظریه شخصی خود را نگفتم اگر درست باشد از فضل خداست و اگر اشتباه باشد ازخودم است. ومن نیستم جز لنسانی که جایزالخطاست درود بر ملت ایران ورهبری ان ایت الله خامنه ای رهبرانقلاب اسلامی و امام خمینی رحمه الله. احترام و اکرام مرا بپذیرید حب ما نسبت به شما وتقدیر و تشکر ما نسبت به شیعه ی دوازده امامی.
س:آیا از دیدار سید احمد طیب با شیخ الازهر و آرا و نظریاتش در کانال نیل آگاهید؟
ج:خیراطلاعی ندارم
س – اولاً از این که به جمهوری اسلامی ایران آمدید به شما خوش آمد می گویم و می خواهم نظرتان را درمورد جمهوری اسلامی ایران بدانم وچه شناختی نسبت به واقعیت این سرزمین دارید؟
ج:سرزمینی است که ما را به اسلام و تمدن های فارسی و فرعونی و علمایی که از ایران به مصر آمده اند وبعضی از آنهایی که در مصر زندگی کرده اند اسیر شدند وبعضی از مصری هایی که در ایران اسیر بودند زندگی می کردند آشنا می کند. برای ملت ایران موفقیت آرزو می کنم امیدوارم به سلاح هسته ای دست یابند چون آن علم ودانش به مسلمانان اضافه شده فقط به ملت ایران اضافه نشده است.
سرزمین شما به خاطر وحدت ملی روبه پیشرفت است و من فقط امیدوارم علاوه بر رعایت همسایگی با دولت های مجاور رعایت حال آن ها را هم بکنند.همان چیزی را که برای مصرمی خواهم برای ملت ایران هم خواستارم مصر، ایران را همچون برادر دلسوز خود می داند.
س: بفرمایید گزارشی را که قراراست بنویسید و آن را به مسئولان در جمهوری مصر تحویل دهید در مورد آمدن شما به ایران است یاموضوعات دیگر.آیاممکن است ما را در مورد مضمون این گزارش آگاه کنید؟
ج:گزارشی که می نویسم در آن به ازبین رفتن اشتباهات وستراتژیی ها اشاره می کنم نیروی جهانی مخابرات از اتهامات ظالمانه نسبت به مذهب شیعه می پراکند .همچنین می گویم ملت ایران شما را دوست دارند و مصری ها را دوست دارند والازهر را خیلی خیلی دوست دارند.
من خواستار بازگشت کامل روابط به روال عادی دوکشور هستم. به ایرانی ها اجازه ی گرفتن ویزا داد ه تقریب مذاهب را به طور رسمی اعلام کرد ه علاوه بر رابطه با ایرانی ها وعدم نیرنگ نسبت به اشتباهات اسرائیل و آمریکا و غرب. و من هوشیارم که یک مرد نظامی برگزارش امور آگاهاست واز این مرد خیر را خواهند دید. چرا که در محله ی جمالیه به دنیاامده ورشدکرده ودران محله تربیت یافته محله ی امام حسین و محله ی الازهر، ا و اهل بیت و صحابه و اولیاء را می شناسد.
من همکاری بیشتری را خواستارم ودیدار با رهبران بزرگ دینی را پیشنهاد می کنم.
من با دستور دولت به اینجا آمده ام و من به عنوان یک دانشجوی رسمی در دانشگاه الازهرآمدم. من پنهانی نیامده ام من به طور رسمی آمده ام ودر فرودگاه می دانند که من چه وقت آمده ام وچه وقت بر می گردم.در سال گذشته در گزارش های فرودگاه، فرودگاه قاهره نوشتند که من به ایران رفته ام.حساسیتی جزحسن ظن برای تقویت روابط وجود نداشت.
شما از آمریکا، اروپا ، هند وچین به ما نزدیک ترید مرا تصدیق کنید همه ی آن چیز هایی راکه به به شما می گویم باصداقت ودرستی همراه است.ما شما را دوست داریم از خداوند عز و جل خواستار رحمت هستم که به شما نعمت دهد. و خدا امام راحل را رحمت کند وبه سید علی خامنه ای توفیق عنایت فرماید من سال گذشته او را به مناسبتی در کنفرانس وحدت اسلا می ملا قات کردم.
همه ی عشق و محبت از آن شما ای سرزمین تمدن و اصالت و هم عصران دوست داشتنی ایرانی
مصاحبه و تنظیم برای چاپ: سیدمحمد حسین دریاباری
مترجم دکتر احمد نهیرات

گفت و گو با دکتر احمد محمود کریمه استاد فقه مقارن در رشته شریعت اسلامی دانشگاه الازهر
احمد محمود استاد رشته ی فقه مقارن در رشته ی شریعت اسلامی دانشکده تحقیقات اسلامی وعربی پسران دانشگاه الازهر الشریف در قاهره، بنیان گذار و رییس موسسه ی خیریه ی”دوستی میان مردمان”
شناسه خبر : 5635