تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۰۰
اگر فردی یا جماعتی حج را از روی عمد ترک کنند، در واقع رکنی از ارکان دین را زیر پا نهاد ه اند. انجام ندادن و ترک فریضة حج، گاه فردی است؛ یعنی فرد مکلفی از فرمان الهی تمرد نموده، این واجب الهی را ترک می کند و گاه جمعی؛ یعنی مردم به طور عموم از انجام حج سر باز می زنند. روشن است که ترک حج مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته است؛ چه از سوی فرد خاص باشد و چه از جانب جمع و عموم مردم، در هر صورت خشم الهی شامل کسانی است که حج را ترک نمایند و به خداوند کفر عملی ورزند:
پی آمدهای فردی و سیاسی ـ اجتماعی ترک حج:
۱٫ فردی
ترک فریضة حج از دیدگاه فردی، به معنای عصیان و تمرد انسان در برابر فرمان الهی است که سبب کفر میشود؛ چنانکه خداوند متعال، از ترک عمدی حج، به «کفر» تعبیر کرده است:
(وَ لِله عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعٰالَمِینَ).۲
«و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانة [او] کنند؛ آنان که توانایی رفتن به سوی آن را دارند. و هر کس کفر ورزد [و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده]؛ خداوند از همه جهانیان بینیاز است.»
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:
(اذا قَدَرَ الرَّجُلُ عَلَی الحَجِّ فَلَمْ یَحُجَّ فَقَدْ تَرَکَ شَریعَةً مِنْ شَرائِعِ الْاسْلامِ).۳
«هرگاه کسی توانایی بر حج داشته باشد [و از روی سهلانگاری]، حج به جا نیاورد، همانا شریعت و آیینی از آیینهای اسلام را ترک کرده است.»
۲٫ اجتماعی و سیاسی
نتیجة اجتماعیـ سیاسی ترک حج، ضعف نیروی دین و استیلای کافران بر مسلمانان است. با توجه به همین نکته، امام صادق (علیه السلام) فرمود:
(لَوْ اَنَّ النّاسَ تَرَکُوا الحَجَ لَکانَ عَلَى الْوالی اَنْ یُجْبِرَهُمْ عَلی ذلِکَ و عَلَی المُقامِ عِنْدَهُ وَلَوتَرَکُوا زِیارَةَ النّبی صلی الله علیه و آله لَکانَ عَلَی الْوالی انْ یُجْبِرَهُمْ عَلی ذلِکَ وَعَلَی الْمُقامِ عِنْدَهُ، فَانْ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مالٌ اَنْفَقَ عَلَیْهِم مِنْ بَیْتِ مالِ المُسلِمینَ).۴
«اگر مردم رفتن بهحج را ترک کنند، بر حاکم اسلامی است که آنان را بر این کار و بر حضور در کنار خانة خدا وادار کند و اگر زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را هم ترک کنند، بر حاکم اسلامی است که آنان را به زیارت قبر پیامبر و بودن در کنار مرقد ایشان وادار نماید. اگر آنان مال [و هزینة سفر حج را] نداشتند، حاکم از بیتالمال مسلمانان [هزینهها را] پرداخت میکند.»
این حدیث، بیانگر این مسئلة مهم است که حج، هیچگاه تعطیل نمیشود؛ بهطوریکه ولیّ امر مسلمین وظیفه دارد در صورتِ خلوت شدن خانه خدا و حرم پیامبر، عدهای را با هزینة بیتالمال به این سفر اعزام کند تا شکوه دین حفظ شود وآثار و برکات اجتماعی و سیاسی حج از بین نرود؛ چرا که این کار، یکی از مصداقهای «تعظیم شعائر» است که در قرآن کریم نیز به آن اشاره دارد.۵
به گفتة روایات، اگر مسلمانان از روی بیاعتنایی، زیارت کعبه و حرم پیامبر را ترک کنند، عقوبت الهی دامنگیرشان خواهد شد. امام علی (علیه السلام) در آخرین وصیت خود به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرمود:
(وَاللهَ، اللهَ فی بَیْتِ رَبِّکُمْ لاتُخَلُّوهُ ما بَقِیْتُمْ، فَاِنَّهُ اِنْ تُرِکَ لَمْ تُناظَرُوا).۶
«خدا را، خدا را [در نظر داشته باشید] در بارة خانة پروردگارتان؛ آن را تا زنده هستید خالی نگذارید. اگر آنجا رها شود، [عذاب بر شما نازل شود] و مهلت داده نخواهید شد.»
در آیات و روایات دربارة فلسفة وجوب حج و پی آمدهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن، نکات مهمی بیان شده است که در اینجا به طور گذرا به آنها اشاره میکنیم:
اهمیت حج و نقش آن در ابعاد مختلف فرهنگی، سیاسی و…
الف) فرهنگی و اجتماعی
با توجه به حضور میلیونی و همه سالة مسلمانان در مراسم حج، میتوان از این فرصت برای شناخت نقاط قوت و ضعف مسلمانان و مبادلة فکری و فرهنگی استفاده کرد. مبلغان دین و رهبران فکری، باید با استفاده از این فرصت، تعالیم دینی و فرهنگی را در زمینههای مختلف بازگو کنند و بر آشنایی مردم عالم به فرهنگ نورانی اسلام بیفزایند. به همین دلیل قرآن کریم کعبه را عامل هدایت جهانیان معرفی میکند:
(إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَهُدی لِلْعالَمِینَ).7
«نخستین خانهای که برای مردم [و نیایش خداوند] قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکه واقع شده که پربرکت و مایة هدایت جهانیان است.»
خداوند کعبه را مایة هدایت جهانیان میخواند، چون آنجا قبلة مسلمانان جهان و نماد زنده و پایندة اسلام است.
در روایات نیز بر نقش فرهنگی و اجتماعی حج تأکید شده است؛ «هشام بن حکم»، یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) میگوید: «از آن حضرت دربارة فلسفة حج و طواف کعبه پرسیدم»؛ فرموند:
«انَّ اللهَ خَلَقَ الخلقَ … وَ امَرَهُمْ بِما یکون مِنْ امْرِ الطّاعَةِ فی الدّین و مصلحتهم مِنْ امْرِ دُنْیاهُم، فَجَعَلَ فیه الاجتماعَ مِنَ الشَّـرقِ و الغَرْب لِتَعارَفُوا… وَلِتُعرَفَ آثارُ رسولِ الله(صلی الله علیه و آله) و تُعْرَفَ اخْبارُه وَیُذْکَر وَ لایُنسی».8
«خداوند این بندگان را آفرید … و دستوراتی در زمینة اطاعت الهی در دین و مصلحت زندگی دنیا به آنها داد؛ از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را در آیین حج مقرّر داشت، تا مسلمانان یکدیگر را بهخوبی بشناسند … و همچنین این اجتماع عظیم، عاملی است برای اینکه آثار پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اخبار او شناخته شود و مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموششان نکنند.»
از این دیدگاه، حج میتواند به کنگرهای فرهنگی و مرکزی برای تبادل نظر اندیشمندان اسلامی تبدیل شود. اندیشمندان اسلامی در ایام حضور در حج، باید گرد هم آیند و افکار و ابتکارات خویش را به هم عرضه کنند و برای گسترش تعالیم اسلام و مقابله با یورش فرهنگی بیگانگان تدبیر نمایند.
امیر مؤمِنان، علی (علیه السلام) کعبه را پرچم اسلام شمرده، می گوید: «جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالی لِلِاسْلامِ عَلَماً»؛۹ «خداوند سبحان، کعبه را پرچم و نشانة اسلام قرار داد.»
نقش برپایی پرچم در میدانهای جنگ، در حفظ روحیة سربازان و تقویت و ایستادگی آنان در برابر دشمن، بر کسی پوشیده نیست؛ اگر پرچم به زمین بیفتد، سپاه شکست میخورد. همچنین وجود نشانههای مختلف در کوچه و خیابان برای یافتن مقصد، امری حیاتی و ضروری است. اگر کعبه در کلام علی (علیه السلام) ، نشانة اسلام معرفی شده، به این دلیل است که برپایی حج در هر سال، بیانگر استقرار و پایندگی دین و حاکمیت قوانین آن در پهنة گیتی است. این مرکز معنوی، میتواند چراغ راه کسانی باشد که در شناخت حقایق و تعالیم دین اسلام، دچار اشتباه و انحراف میشوند؛ آنان میتوانند با دیدة تحقیق به مناسک حج و موقعیّت خانة خدا بنگرند و مشخصات اسلام واقعی را در حج بیابند.
از اینرو امام صادق (علیه السلام) فرمود: «لا یَزالُ الدِّینُ قائِماً ما قامَتِ الْکعبةُ»01؛ «دین خدا سر پا و زنده است، مادام که کعبه پا برجاست.»
ب) سیاسی و اجتماعی
مروری بر شیوة برگزاری حج در صدر اسلام و رخدادهای مربوط به آن نشان میدهد که یکی از کارکردهای اساسی حج، ارتقای بینش سیاسی مسلمانان است؛ زیرا با بررسی تاریخ صدر اسلام، در مییابیم که مرزبندی اعتقادی و اجتماعی ـ سیاسی بین مسلمانان و مشرکان، در ایام حج صورت گرفت.
با توجه به فتح مقتدرانة مکه در سال هشتم پس از هجرت، بسیاری از مسلمانان در سال نهم هجرت، عازم حج شدند. با نزول آیات برائت،۱۱ خدای متعال دستور داد که پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) ، علی (علیه السلام) را مأمور اعلام برائت از مشرکان کند. امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) در اجتماعی عظیم که مسلمانان و مشرکان حضور داشتند، در روز عید قربان یا عرفه،۲۱ بهصورت رسمی، با شمشیر برهنهای که در دست داشت، خطبهای خواند و آیات سورة توبه را همراه احکامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده بود، ابلاغ کرد.۳۱
در این پیام، خدا و رسولش، از شرک و مشرکان اعلام بیزاری کرده و از آنها خواستند تا در یک فرصت چهار ماهه، تصمیم نهایی خود را برای پذیرش اسلام یا مقاومت در برابر آن بگیرند. بدینسان، شرک تا چندی پس از آن، به طور کامل از میان رفت.
در سال دهم هجرت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) ، نخستین حج خود را به همراه هزاران تن از پیروان خویش انجام داد. در این مراسم بود که آیین حج از سوی رسولالله (صلی الله علیه و آله) به طور کامل تشریع و بیان شد. آن حضرت در خطبهای که به خطبة حَجّة الوداع (آخرین حج) معروف است، نصیحتهای فراوانی به مردم کرد. با نزول آیة ۶۷ سورة مائده، آن حضرت از سوی خداوند مأمور شد جانشین خود و رهبر جامعة اسلامی را مشخص کند؛ (أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمٰا بَلَّغْتَ رِسٰالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّٰاسِ…).
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در بازگشت از سفر حج، در روز هجدهم ذی حجّه، در غدیر خم، علی (علیه السلام) را به جانشینی خویش برگزید و همة مسلمانان نیز با علی (علیه السلام) پیمان بستند؛ هرچند گروهی آن عهد و پیمان الهی را خیلی زود شکستند!
همچنین تاریخ گواهی میدهد که ائمة اطهار: و اصحابشان، از این موسم به نفع اسلام بهره میگرفتند و هستة بسیاری از حرکتها و جنبشهای آزادی بخش را در این موسم شکل میدادند و ملتها را به مبارزه با حاکمان ظالم دعوت میکردند. در این مورد کافی است به روش حضرت امام حسین (علیه السلام) در نهضت خونبار کربلا توجه کنیم؛ هنگامی که آن حضرت برای مبارزه با یزید قیام کردند، برای ابلاغ پیام خود به شهر مکه مهاجرت کردند و تا زمان آغاز موسم حج، در آن شهر اقامت نمودند و پیامها و اهداف قیام را به گوش مردم رساندند. آن حضرت در کمال ناباوری همگان، روز هشتم ذی الحجه (یوم الترویه) که همه برای انجام حج آماده میشدند، از مکه خارج شدند.
ج) تربیتی و معنوی
حج عاملی مؤثر برای تربیت، خودسازی و دگرگونی است. انسان در این سفر باید دگرگون شود، گذشته را اصلاح کند و راه آینده را از کنار کعبه و پاکترین نقطة جهان آفرینش آغاز کند. وقتی انسان تصمیم به حج میگیرد، باید قصدش مهاجرت الی الله باشد. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «اِذا اَرَدْتَ الَحجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَکَ لـِلَّهِ تَعالی مِن کُلِّ شاغِلٍ وَحِجابِ کُلِّ حاجِبٍ…».41 همچنین آن حضرت در زمان احرام فرمود: «اَحرِم مِن کُلِّ شَیءٍ یَمنَعُکَ عَن ذِکِر اللهِ».51
وقتی شخص مُحرم میشود، در ظاهر تنها لباس احرام را میپوشد و جنبههای ظاهری آن را رعایت میکند؛ اما حقیقت و باطن احرام، دل بریدن از غیرخداست. حج هنگامی از حقیقت متعالی برخوردار میشود که تنها با هدف اطاعت از دستورات الهی و رسیدن به قرب پروردگار صورت گیرد.
تمام اعمال واجب و مستحب حج و عمره، گامهایی برای تربیت انسان است. این اعمال، در صورتی عبادت حقیقی محسوب میشوند که حجگزار با روح و حقیقت آنها آشنا و با انجام آنها به حضرت حق نزدیک شود و برای حفظ آثار این اعمال و دوری از گناهان، تصمیم جدی داشته باشد.
از پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرمود:
«اگر کسی به زیارت خانة خدا و حجّ موفق شد و بازگشت و انسان صالحی شد و دست و پای او به سوی گناه نرفت، این نشانة قبولی حج اوست. اگر چنین اتفاقی افتاد، معلوم میشود که حاجی به هدف واقعی از حج، که تربیت معنوی و اخلاقی است، رسیده است. اما اگر بعد از زیارت خانة خدا، باز تن به تباهی و گناه داد، دانسته می شود که حجّ او مردود است.»61
د) اقتصادی
برخلاف ادعای برخی از افراد ناآگاه که میپندارند حج به امور اقتصادی مسلمانان صدمه میزند، در روایاتِ بسیاری آمده است که نهتنها حج سبب تنگنایی نمیشود، بلکه موجب برکت است. از سوی دیگر، در روایات آمده است که ترک حج، سبب نابودی نعمت و به وجود آمدن تنگدستی است.
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) در خطبة غدیریه فرمودند:
(مَعاشِرَ النَّاسِ! حُجُّوا الْبَیْتَ فَما وَرَدَهُ أهلُبیتٍ إلَّااستَغْنوُا و لا تَخَلَّفُوا عَنْه اِلَّا افتَقَرُوا).۷۱
«ای مردم، برای حج رهسپار بیتالله شوید؛ زیرا هیچ خاندانی بر آن وارد نشدند، مگر آنکه بینیاز گشتند و تخلّف ننمودند، مگر آنکه فقیر شدند.»
همچنین امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود: «وَ حَجُّ البَیْتِ وَ اعِتمارُهُ فَإنَّهُما یَنفِیانِ الْفَقْرَ وَ یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ»؛۸۱ «حج و عمره خانة خدا، برطرف کنندة فقر و پاک کنندة گناهان است.»
برای اثبات این مطلب که حج، عامل رونق اقتصادی و مهمترین عامل فقرزدایی از جوامع اسلامی است، لازم است قدری در آیات قرآن و دستورات پرودگار متعال تأمل کنیم:
خداوند متعال، طی خطابی به حضرت ابراهیم (علیه السلام) ، ضمن اعلام وجوب حج، به نقش مهم اقتصادی حج پرداخته، میفرماید: (وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ … لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ).۹۱
منافع در این آیه، مطلق ذکر شده که یکی از مصادیق آن، منافع مادی و اقتصادی است؛ چنانکه مفسّران قرآن، وقتی به تبیین و تفسیر کلمة «منافع» پرداختهاند، مراد از آن را منافع دنیوی و اخروی دانستهاند.
از میان مفسران شیعه، مرحوم شیخ طوسی، امین الاسلام طبرسی و علامة طباطبایی، در تفسیر کلمة منافع نوشته ا ند: «مراد از منافع آن است که مردم در سفر حج، افزون بر بهرههای معنوی و روحی و عبادی ـ در کنار برنامة حج ـ به تجارت و داد و ستد نیز بپردازند.»02
از میان مفسران اهلسنت نیز فخر رازی و ابن کثیر در تفسیر خود آورده ا ند: «مراد از منافع در آیة شریفه، منافع دنیوی و اخروی است؛ زیرا منافع دنیوی و اخروی، مختص عمل حج است و در سایر عبادات وجود ندارد.»12
همچنین از آنجا که ممکن بود در زمینة فعالیتهای تجاری و اقتصادی در ایام حج، در ذهن بعضی از افراد، شبهه و اشکالی به وجود بیاید، خداوند متعال برای رفع این شبهه فرموده است: (لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ)؛ «گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان [و از منافع اقتصادی در ایام حج] طلب کنید.»22
در شأن نزول این آیة شریفه از ابن عبّاس نقل شده است که گفت:
«در جاهلیت، ذوالمجاز و عکّاظ، محل تجارت مردم بود. پس از ظهور و پیروزی اسلام، مردم نسبت به تجارت، کراهت داشتند؛ از این رو این آیه نازل شد که در موسم حج، گناهی بر شما نیست که فضل خداوند را طلب کنید.»32
مرحوم طبرسی در تفسیر این آیه مینویسد: «مردم، تجارت در حج را گناه میشمردند و خداوند با این آیة شریفه، گناه تجارت در حج را برداشت؛ «وَ فی هذا تَصریحٌ بِالاذنِ فِی التِّجارِةِ وَ هُوَ المَرویُّ عَن أئِمَّتِنا»؛۴۲
از مجموع آنچه در روایات، در بارة بُعد اقتصادی حج آمده، چنین برداشت میشود که هدف از بعد اقتصادی حج، تنها افزایش توان مالی مسلمانان است؛ چرا که بُعد اجتماعی حج، پررنگتر از جنبههای دیگر آن است. امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیة کریمة (جَعَلَ اللهُ الکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرام قِیاماً لِلنَّاسِ)، در پاسخ به ابان بن تغلب که معنای آیه را پرسیده بود، فرمود: «جَعَلَها لِدینِهِمْ و معایِشِهِم».52
از این سخن برمیآید که قوام معیشت مردم، همپای قوام دین آنها، اهمیت بسیار دارد؛ چرا که اگر آنها فقیر و محتاج باشند، دیگر نمیتوانند روی پای خود بایستند. کعبه و حج، در استقلال مسلمانان و پابرجایی آن، تأثیر فراوان دارد. ازاینرو، اجازه داده شده تا مسلمانان از این بازار بزرگ اسلامی که همواره جریان دارد، مانند یک مرکز تجاری بهره گیرند و تاجران، کشاورزان، دامداران و… فراوردههای خود را عرضه کنند و از پیشرفتهای اقتصاد و صنایع یکدیگر آگاه شوند و از طریق داد و ستد سود ببرند.
محمد بن سنان میگوید: امام علی بن موسیالرضا (علیهما السلام) طی نامهای که در پاسخ به پرسش هایی چند برای من نوشتند، از فلسفة حج نیز سخن گفتند و پس از ذکر اسرار عرفانی و آثار معنوی و فرهنگی و تربیتی و تاریخی، به بُعد اقتصادی نیز اشاره کردند. در بخشی از این نامه آمده است:
«وَ ما فی ذلِکَ لِجَمیعِ الخَلْقِ مِنَ المَنافِعِ … وَ مَنْفعةُ مَنْ فی المشرقِ و المغربِ وَ مَنْ فی البرِّ و الْبَحْرِ مِمَّنْ یَحِجُّ وَ مِمَّن لا یَحِجّ مِنْ تاجِرٍ وَ جالِبٍ وَ بایِعٍ و مُشْتَرٍ وَ کاسِبٍ وَ مِسْکینٍ وَ قَضاءِ حَوائِجِ أهلِ الاطْرافِ وَ المَواضِعِ المُمکنِ لَـهُمُ الإجْتِماع فِیها، کَذلِکَ لِیَشْهَدُوا مَنافِع لَهُم».62
«از علل وجوب حج، منافعی است که از آن به همة مردم میرسد … و منافعی است برای کسانی که در شرق و غرب یا خشکی و دریا هستند؛ چه آنهایی که حج میگزارند یا آنان که حج به جا نمیآورند؛ اعم از تاجر یا وارد کنندة کالا، فروشنده یا خریدار، کاسب یا مستمند و نیز تأمینکنندة نیازهای ساکنان اطراف و امکنهای است که میتوانند در موسم اجتماع کنند تا بدینوسیله شاهد منافع خود باشند.»
با کمی دقت میتوان پیبرد که آثار اقتصادی حج، تنها مربوط به حجگزاران نیست؛ بلکه میلیونها انسان را در بر میگیرد. به علاوه، بازار بینالملل اسلامی، بهعنوان یکی از ارکان اقتصادی مسلمانان، میتواند حافظ منافع مشترک و استقلال اقتصادی آنها باشد و شوکت مسلمانان را در دید جهانی به نمایش بگذارد.
امام صادق (علیه السلام) در روایتی به بیان این مطلب پرداخته و در پاسخ به هشام بن حکم که علت وجوب حج را پرسید، فرمودند:
«فَجَعَلَ فیهِ الإجتماعَ من المَشرِقِ وَ المَغرِبِ لِیَتَعارَفُوا و لیَتَرَبَّحَ کلُّ قَوْمٍ من التِّجارات مِن بَلَدٍ إلی بَلَدٍ وَلِیَنْتَفِعَ بَذلِکَ المُکارِی وَ الجَمَّالُ ….وَ لَوْ کان کلُّ قومٍ إنّما یَتَّکِلونَ علی بِلادِهِم و ما فیها هَلَکُوا و خَرِبَتِ البِلادُ و سَقَطَ الجَلَبُ وَ الأرباحُ وَ عَمِیَتِ الأخبارُ وَ لَم یَقِفُوا عَلی ذلک».72
«مقرر شد تا در این سرزمین، از شرق و غرب بیایند و یکدیگر را بشناسند و همة گروهها از تجارت و حمل کالا از شهری به شهری بهره گیرند و چارپادار و شتربان سود برند … و اگر قرار بود هر جمعیتی تنها از کشورها و شهرهای خود و حوادث و مسائل آنها سخن بگویند، مردم نابود میشدند و شهرها ویران میگردید و بازرگانی و سودآوری تعطیل میشد و اخبار و حوادث در پرده ابهام میماند و کسی بر آنها آگاهی نمییافت.»
چنانکه ملاحظه میکنید، این روایت تأکید میکند که مردم نباید با تنگنظری، تنها به مصالح خویش و منافع منطقة جغرافیایی خودبیندیشند؛ چرا که این نوع تفکر، با فلسفة جهانبینی و انسان دوستی و نگرش فراملّیتی و برونمرزی اسلام در تضاد است. اسلام آیین بشریت است؛ بنابراین، در اجتماع عظیم حج، باید مصالح انسانها و کشورها مد نظر قرار گیرد تا منافع آن شامل همة مردم شود و در پیآن، فقر و تهیدستی از جامعه برافتد، عمران و آبادی بیاید و تمدن اسلامی نیرومند شود. بدین ترتیب موسم حج، سایر کشورها و شهرها را نیز تغذیه میکند و افراد بسیاری در پرتو آن ارتزاق میکنند و بهره میگیرند و «تعاون اسلامی» در حج تحقق میپذیرد.
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در خطبة غدیریه به این نکته اشاره فرمود: «الحُجَّاجُ مُعاوِنونَ، وَ نَفَقاتُهُمْ مُخْلَفَةٌ، وَ اللهُ لا یُضِیعُ أجرَ الُمحسِنینَ»؛۸۲ «حجگزاران، مددکاران یکدیگرند؛ آنچه خرج میکنند، عوض داده شوند و خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند.»
به طور خلاصه، در مورد اهداف و آثار تجاری ـ اقتصادی حج میتوان گفت:
۱٫ فعالیتهای اقتصادی میتواند به برگزاری این مراسم عبادی ـ سیاسی یاری رساند.
۲٫ در پرتـو حج، مردم بسیاری امرار معاش میکنند، چرخهای اقتصاد به حرکت در میآیـد و
عمران و آبادانی حاصل میشود.
۳٫ قدرت اقتصادی مسلمانان میتواند در صحنههای بینالمللی آنان را مقتدر سازد و از وابستگی
برهاند.
۴٫ از این رهگذر، کار و اشتغـال به وجود میآید و زمینة بسیاری از مفاسد اخلاقی را از میـان
میبرد.
۵٫ حج فرصتی مناسب برای ارائة فرآوردههـای صنعـتی و محصولات کشاورزی و سنتی مسلمـانان
در این بازار بینالمللی اسلامی است. حج فرصتی است تا مسلمانـان از رشد و توسعـة کشورهای
خود آگاه شوند، تبادل اطلاعـات کننـد، از تجـارب یکدیـگر بهره گیـرند و رشد صنعت، کار و
تولید را بالا ببرند.
از واجبات حج که با معیشت مردم در ارتباط است، ذبح قربانی است. خداوند میفرماید:
(فَاذا وَجَبَتْ جُنْوبُها فُکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا القانِعَ و الْمُعْتَرَّ)؛۹۲ «و هنگامی که پهلوهایشان آرام گرفت [و جان دادند]، از گوشت آنها بخورید و مستمندان قانع و فقیران را نیز از آن اطعام کنید.»
همچنین میفرماید: (و فَکُلُوا مِنْها وَ أطعموا البائِسَ الْفَقِیر)؛ «پس از گوشت آنها بخورید و بینوای فقیر را نیز اطعام نمایید»03
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرماید:
(إنّما جَعَلَ اللهُ هذا الأضْحی لِتَتَّسِعَ مَساکِینَکُم مِنَ اللَّحْمِ فَأطْعِمُوهُمْ).۱۳
خداوند این قربانی کردن را قرار داد تا مستمندان شما از گوشت آنها به حد کافی بهرهمند شوند؛ پس آنان را اطعام کنید و از گوشت قربانی بخورانید.
به همین خاطر، تعدّد قربانی نیز مطلوب است و همهساله میلیونها رأس دام (گوسفند، گاو و شتر) در منا ذبح میشود که این سرمایة کلان و ارزشمندی است برای اطعام گرسنگانی که در سراسر جهان بسیارند و از کمبود غذا رنج میبرند.
پی نوشت ها :
۱٫ کافى، ج۲، ص ۱۸
۲٫ آلعمران : ۹۷
۳٫ وسائل الشیعه، ج ۸ ، ص ۱۸
۴٫ من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۴۲۰
۵٫ (وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ). ر.ک: حج : ۳۲
۶٫ نهج البلاغه، نامه ۴۷
۷ . آلعمران : ۹۶
۸٫ علل الشرایع، ج۲، ص۴۰۶
۹ . نهج البلاغه، خطبه ۱
۱۰٫ وسائلالشیعه، ج ۸ ، ص ۱۴
۱۱٫ توبه : ۳ ـ ۱
۱۲٫ خداوند در آیه ۳ سورة توبه، از این روز با عنوان حج اکبر یاد میکند.
۱۳٫ پیامبرخدا(صلی الله علیه و آله) علاوه بر دستور به ابلاغ برائت از مشرکان، احکامى مانند عریان طواف نکردن، نزدیک نشدن
مشرکان به مسجد الحرام و … را نیز به برائت اضافه کرد. ر. ک: تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۸۲
۱۴٫ مصباح الشریعه، صص ۱۶ و ۱۷
۱۵٫ همان، ص ۴۸
۱۶٫ بحارالانوار طبع قدیم ، کتاب الحج ، ص۵۹، به نقل از عرفان حج آیت الله جوادی، ص۱۰۶
۱۷٫ احتجاج طبرسى، ص ۶۴
۱۸٫ نهجالبلاغه، خطبه ۱۱۰
۱۹٫ حج : ۲۷ و ۲۸
۲۰٫ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۲۹؛ التبیان، ج ۷، ص ۳۱۰ ؛ ترجمه تفسیر المیزان، ج ۱۴، ص۵۲۱
۲۱ . تفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۸ ؛ تفسیر القرآن العظیم، اسماعیل بن کثیر الدّمشقی، ج۳، ص ۱۸۸
۲۲٫ بقره : ۱۹۸
۲۳٫ اسباب النّزول، علی بن احمد واحدی، ص ۳۸
۲۴٫ مجمع البیان، الطبرسی، ج ۲، ص ۵۲۷ ؛ روح المعانی، ج۲، صص ۸۶ و ۸۷
۲۵٫ وسائلالشیعه، ج ۸ ، ص ۴۱
۲۶٫ عیون اخبارالرضا، ج۲، ص ۹۰ ؛ علل الشرائع، ص ۴۰۵
۲۷٫ عللالشرایع، صص ۴۰۵ و ۴۰۶
۲۸٫ احتجاج طبرسى، ص ۶۵
۲۹٫ حج : ۳۶
۳۰٫ حج : ۲۸
۳۱٫ عللالشرایع، ص ۴۳۷

حج، عامل شکوفایی فرهنگی، آگاهی سیاسی و رشد اقتصادی
«حج» از تکالیف و واجبات دینی است و در صورت فراهم بودن شرایط، تنها یک بار در طول عمر، بر انسان واجب میشود. به گفتة روایات، حج از ارکان اسلام است
شناسه خبر : 5407