حقوق زن در اسلام و مقایسه‏ ى آن با دیدگاه بین‏ المللى حقوق بشر

بررسى حقوق زن و تعیین جایگاه وى در جامعه بدون شناخت‏حقوق عامه‏ى انسان‏ها در آن جامعه ممکن نیست، زیرا زن در نقش‏هاى مختلف، هم چون مادرى، فرزندى، همسرى و نیز در مشاغل آموزشى، بهداشتى و حرفه‏هاى تخصصى دیگر در ارتباط با سایر اقشار قرار دارد که در جامعه تاثیر گذاشته، متقابلا از فعل و انفعالات جامعه متاثر مى‏شود.

ثریا مکنون
بررسى حقوق زن و تعیین جایگاه وى در جامعه بدون شناخت‏حقوق عامه‏ى انسان‏ها در آن جامعه ممکن نیست، زیرا زن در نقش‏هاى مختلف، هم چون مادرى، فرزندى، همسرى و نیز در مشاغل آموزشى، بهداشتى و حرفه‏هاى تخصصى دیگر در ارتباط با سایر اقشار قرار دارد که در جامعه تاثیر گذاشته، متقابلا از فعل و انفعالات جامعه متاثر مى‏شود. هم چنین نوع حکومت‏ها و نظام‏هاى اداره‏ى جوامع در ارتباط مستقیم با حقوق انسان‏ها و در نتیجه حقوق و جایگاه زن مى‏باشد. از یک منظر بالاتر، حتى تشکیلات و نظام خانواده را مى‏توان منبعث از نظام حکومت و در واقع بیانگر ارزش‏هاى حاکم بر کل جامعه و نحوه‏ى اداره‏ى آن دانست.
حقوق زن در دو نظام مختلف
با نگاهى به تاریخچه‏ى حیات بشر، مظلومیت زن در دوران های مختلف، در کلیه‏ى جوامع، و در همه ی سیستم های حکومتی بخوبی قابل مشاهده است. در این بخش ‏به تشریح چگونگى و علل این مظلومیت‏به تفکیک در دو نظام غرب و کشورهاى به اصطلاح «جهان سوم‏» با اولویت کشورهاى اسلامى مى‏پردازیم.
۱- برابرى کمى در نظام سرمایه دارى
نظام لیبرال دموکراسى غرب که مدعى ایجاد مساوات و برابرى مردان با زنان است، به دلیل نیاز چرخ‏هاى اقتصاد سرمایه‏دارى به نیروى کار زنان و ضرورت ایجاد انگیزه براى آنان در ترک خانه و ورود به صحنه‏ى فعالیت‏هاى اقتصادى، تا حدود زیادى برابرى حقوق کمى زنان با مردان را پذیرفته و به اجرا گذارده است. اما واقعیت را باید در چهارچوب گزینه های زیر بررسی نمود:
الف) جبر انگیزشى در نظام سرمایه دارى
از آن جا که هدف این کشورها رشد و توسعه‏ى اقتصادى و بالا بردن سود سرمایه است، على‏رغم آزادى‏هاى ظاهرى افراد و وجود دموکراسى، به نظر مى‏رسد، نوع دیگرى از سلطه، جایگزین جبر و استبداد عینى و ظاهرى سلاطین و امپراطورى های قرون گذشته شده است که این امر پیامد احتیاجات روزافزون مادى انسان مصرفى مى‏باشد که جبر از عمل و ذهن عبور کرده و قهر بر انگیزه‏ها و امور روحى قرار گرفته است.
ب) مظلومیت زن
به عبارت دیگر، جبر یا قهر ظاهرى حاکمانى چون فراعنه، چنگیز یا هیتلر بر نسل‏هاى گذشته در جامعه‏ى متمدن امروز به شکلی دیگر رخ مى‏نماید، یعنى مدیران سیاسى حکومت‏هاى جوامع به اصطلاح «توسعه یافته‏» با در دست داشتن ابزار رفع نیازهاى مادى انسان‏هاى مصرف زده این نوع از جبر و انگیزه‏ها را موجب شده‏اند که در نتیجه‏ى آن هویت انسانى انسان‏ها از جمله زنان، مظلومانه هم چون کالا مورد خرید و فروش قرار مى‏گیرد. (البته یک خرید و فروش اجتماعى)
پ) بهره بردارى از جنسیت زن
جنسیت زنان نیز در بازار سود سرمایه و توسعه‏ى اقتصادى مورد استفاده‏ى نامشروع قرار گرفته، على‏رغم ظاهر فریبنده‏ى حضور بى قید و بند زنان، هنوز هم مناصب و مشاغل حساس و تصمیم گیرى‏هاى اساسى در حیطه‏ى کار مردان است و اکثریت مدیران سیاسى و اقتصادى آن جوامع را مردان تشکیل مى‏دهند.
ت) خانواده و نظام سرمایه‏دارى
در روابط خانوادگى نیز به دلیل مشغولیت‏بیش از حد زنان در بیرون از خانه و مصرف‏زدگى آنان، هویت عشق و ابتهاج واقعی جاى خود را به عشق مصنوعى داده، تنوع، کثرت و هرج و مرج جنسى در این جوامع، جایى براى تحقق کرامت انسانى باقى نگذارده است. سیستم توسعه‏ى اقتصادى حاکم بر جوامع پیشرفته، وجدان حقوق بشرى را متزلزل ساخته و نظام ارزشى را متاثر از نظام کالایى نموده است. لذا در چنین سیستمى رشد همه جانبه که هدف اصلى هر نظام است، براى انسان محقق نخواهد شد و تنها سرمایه است که با شتابى روزافزون رشد کرده، بنیان روابط انسانى و کانون خانواده را نابود می کند.
۲- منشا اضطراب زنان در تمدن امروز غربى
در جوامع مترقى، زن، علاوه بر مشارکت در فعالیت‏هاى اقتصادى، هم چنان عهده‏دار وظایف مادرى و پرورش فرزند نیز هست و در این میان به خاطر خستگى کار بیرون از خانه و فقدان عاطفه و محبت درون خانواده، روزبه روز از عواطف مادرى وى کاسته مى‏شود. این معضل نه تنها ناشى از جدا شدن فرزند از مادر، از ابتداى طفولیت و سپرده شدن وى به مراکز پرورشى اجتماعى است، بلکه از لحاظ روانى نیز مادر، فرزند خود را دست و پاگیر دانسته و با چنین نگرشى، طبیعتا وابستگى‏هاى حقیقى وترحیم را جزو اخلاق قرون گذشته و مربوط به نظام‏هاى قومى اولیه مى‏داند.
به عبارت دیگر، در این گونه جوامع، شرایط اجتماعى، جدایى فرزند از مادر را ایجاب مى‏کند و حاصل این جدایى، اضطرابى است که انسان‏ها براى فرار از آن، به مصرف بیشتر کالاهاى مادى، تنوع و یا اعتیاد متوسل مى‏شوند که خود موجب تزاید اضطراب است .
۳٫ پیدایش نهضت‏هاى زنان
ایجاد و افزایش حرکت‏هاى آزادى خواهانه‏ى زنان و مکاتب طرفدارى از حقوق زنان; مانند فمینیسم (Feminism) در این جوامع پیشرفته، با شعار و پیام اصلى «زن تو نیازى به مرد ندارى‏» نشانگر عدم رضایت زنان از موقعیت‏خود و تلاش براى به دست‏آوردن آرامش در زندگى مى‏باشد.
«کى ابلینگ‏» در مقاله‏ى خود تحت عنوان شکست فمینیسم مى‏نویسد: «پیام فمینیسم فلسفه‏اى بود که موجب عادى شدن طلاق از سویى و مصرفى شدن زنان از سوى دیگر گردید. شوهران بسیارى از زنان که زیاده از حد کار مى‏کردند و در نتیجه در خانه با ظاهرى نامرتب و آشفته حاضر مى‏شدند، آنان را ترک کرده‏اند و لذا بار مسؤولیت فرزندان یکباره به عهده‏ى مردان گذارده شده است.» (۱)
در برابر از هم گسیختگى نهاد خانواده، بنا به اظهار طرفداران این نهضت‏ها «زنان در پرتو اوج‏گیرى فمینیسم موفقیت‏هاى چندى در کسب مناصب مهم سیاسى و رفع محدودیت‏هاى سنتى و خرافى داشته‏اند» که با فرض صحت این مدعا، هنوز هم تعداد زیادی از زنان گرفتار مشکلات عدیده‏ى اجتماعى و خانوادگى هستند. (۲)
مظلومیت زن در کشورهاى اسلامى
در کشورهاى جهان سوم و جوامع اسلامى نیز، زن به نوعى دیگر مظلوم واقع شده، حقوق انسانى وى از او سلب گردیده است. ریشه‏ى این استضعاف و ظلم بر زن را مى‏توان در دو عامل خلاصه نمود:
۱٫ سلطه‏ى ابرقدرت‏ها بر کشورهاى اسلامى و چپاول منابع و ثروت‏هاى آنان و در نتیجه، تضعیف بنیه‏ى اقتصادى و نیز سوء مدیریت و وابستگى رهبران و سران سیاسى آنان که موجب محرومیت اقشار مختلف به خصوص زنان و کودکان در این جوامع گردیده است .
۲٫ پیروى از سنت‏هاى کهن و خرافات ناشى از جهل که موجب مرد سالارى در خانواده و اجتماع گشته، زنان را در برخوردارى از حقوق اولیه‏ى انسانى خود محروم ساخته است. شایان ذکر است که در جوامع اسلامى، ظاهرا بعضى از این سنت‏هاى غلط به دین اسلام نسبت داده مى‏شود، که نسبتى نادرست است.
حقوق زن در اسلام
حقوق و اختیارات زن در اسلام و مسؤولیت‏هاى وى، پس از تبیین نقش تکوینى و منزلت تشریعى و اجتماعى او و تاثیر آن در گسترش اسلام، با ارتقاى ظرفیت روحى، عرفانى و معنوى جامعه و ادراکات عمومى مردم مشخص خواهد شد.
۱- منزلت تکوینى
تاثیر روحیات و خلقیات مادر بر طفل از اهمیت ویژه‏اى برخوردار است، زیرا روح انسانى انسان در رحم مادر بر طفل دمیده مى‏شود، نه در صلب پدر و این مساله نشانگر کمال تاثیر مادر در شکل‏گیرى «شاکله‏ى روحى طفل‏» است. به عبارت دیگر، خلقیات فرزند که شاکله‏ى اصلى فطرت او را مشخص مى‏کند در بطن مادر و متاثر از وضعیت روانى و جسمانى اوست. لذا همان نقشى که خانواده نسبت‏به عناصر اجتماعى عهده دار است، زن به صورت کامل آن را در منزلت تکوینى خانواده به عهده دارد.
۲- منزلت تشریعى
راه و روش و روابطى که براساس آن رفتار زن و موضع وى در جامعه تعیین مى‏گردد، منزلت تشریعى زن را معین مى‏کند. شرع مقدس اسلام حقوق و مسؤولیت‏هاى زن را به عنوان یک انسان مستقل (نه در مقایسه با مردان) در امور مختلف بیان نموده است. در این سیستم به جاى تساوى، تعادل و توازن مطرح شده، اگر هر یک از انسان‏ها، اعم از زن و مرد جایگاه خود را شناخته، با علم به این که خداوند هرگز در مورد بندگان خود قایل به تبعیض نیست، براى رسیدن به استقلال و حقوق تعیین شده‏ى خود زندگى کنند، هرگز تعارضى ایجاد نشده، حقوقى از سایر اقشار جامعه تضییع نخواهد شد.
۳٫ منزلت اجتماعى
در قالب منافع و مقاصد اجتماعى است که رفتار و عمل‏کرد زن در جامعه مشخص مى‏گردد. به عبارت دیگر، ساختار نظام حکومت اسلامى – که براساس حب و ولایت اجتماعى پایه‏ریزى شده است – بیانگر نقش اجتماعى زن در چارچوب قوانین تشریعى مربوطه مى‏باشد.
در این نظام، ابزار مدیریت‏بر خلاف دو نوع سیستم حکومتى که قبلا ذکر آن ها گذشت یعنى نظام سلطه‏ى ظاهرى مربوط به قرون گذشته و نظام قهر بر داعى، یا انگیزه‏ها در جهان متمدن امروز، رفع نیازهاى مادى نبوده، عامل تحرک انسان در این نظام، عشق به خالق هستى و پذیرش سرپرستى و ولایت‏خلیفه الله است که ناشى از دوستى خدا و ائمه‏ى طاهرین ( علیهم السلام) مى‏باشد.
الف) اصل بودن اختیار انسان
در این نظام، اختیار انسان‏ها اصل قرار گرفته و عشق و تبعیت از سرپرستى حکومت، نمودار عینى حب و دوست داشتن الهى است که این مساله موجب پیدایش، بقا و توسعه‏ى حقیقى جامعه مى‏گردد. رفتار جمعى در این جامعه هماهنگ بوده، در راستاى پیشبرد اهداف الهى نظام ولایت‏شکل مى‏گیرد.
ب) نقش زنان در جامعه‏ى اسلامى
نقش اجتماعى زنان نیز در ارتباط مستقیم با نظام مشخص مى‏گردد. در این سیستم توجه به کمیت‏ها و بررسى حقوق زنان بر مبناى کمى، ارزش حقیقى آن را بیان نمى‏کند، بلکه نسبت تاثیر زنان در پیشبرد جامعه به سوى اهداف متعالى، مقیاس سنجش حقوق آنان است و از آن جا که اجزاى هیچ مجموعه‏اى از حیث کمى و کیفى در رتبه‏هاى یکسان قرار ندارند، براى توسعه‏ى جامعه نیز افراد، اعم از زن و مرد مى‏توانند، نسبت تاثیر خود را در مجموعه براساس جایگاه خود افزایش دهند.
مجامع بین‏المللى و حقوق اقتصادى زن
در عرصه‏ى احقاق حقوق زنان، تلاش جوامع بین‏المللى تا کنون در جهت تامین مشارکت‏بیش از پیش زنان در فعالیت‏هاى اجتماعى و اقتصادى و در نهایت افزایش نسبت تاثیر آنان در رشد نا خالص ملى (GNP) و توسعه‏ى اقتصادى بوده است. حتى حضور زنان در صحنه‏ى سیاسى و اشغال مناصب حساس سیاسى، تنها گامى در جهت‏برابر کردن زنان و مردان به لحاظ کمى و ظاهرى مى‏باشد. (که حتى در کشورهاى به اصطلاح توسعه یافته هم موفق نبوده است) با چنین تعریفى از مفهوم برابرى، اعلام عقب ماندگى و عدم رعایت‏حقوق زنان در کشورهاى به اصطلاح «جهان سوم‏» و کشورهاى اسلامى، امرى طبیعى است. هر چند که زنان در این کشورها، خود را در موضعى متعادل با مردان ببینند و یا در موضع ایفاى نقشى موافق با ساخت فطرى خود در آرامش به سر برند لذا جاى تردید است که براى سنجش دست‏یابى به حقوق زنان، مدل‏ها و معیارهاى کمى موجود کفایت نماید.
۱- نقص ابزارهاى موجود در سنجش منزلت زن
بعضى سؤال‏ها که در این باره نیاز به پاسخ دارند عبارتند از:
آیا ابزارهاى سنجش و تحلیل جایگاه زنان، عواطف، نشاط و رضایت آنان را نیز در نظر گرفته است ؟
کدام گروه از زنان در کدام نظام حکومتى، بیشترین تاثیر را در حیات نظام بشرى داشته‏اند؟ تاثیرى که موجب ایجاد تحول و تغییر در تاریخ شده و آثار آن، روز به روز گسترده‏تر و توسعه یافته‏تر مشاهده مى‏گردد.
چرا حجاب اسلامى زنان ایرانى که یک اونیفورم مذهبى است در سرزمین‏هاى دیگر که تحت‏سازمان‏هاى مختلف سیاسى بى اعتقاد به مذهب اداره مى‏شوند، پدیدار شده، دولت‏ها را نگران کرده، به طورى که عکس العمل‏هاى شدیدى را از خود نشان داده‏اند؟
چرا این قبیل واکنش‏ها در دستگاه‏هاى جامعه‏شناسى بدین صورت پیش بینى نشده و تئوریسین‏هایى که با سماجت و سرسختى خود را در تنگ‏نظرى‏هاى مادى محصور مى‏کنند، هرگز قدرت اشراف بر گرایش‏هاى گوناگون بشر را نداشته‏اند؟
پاسخ به این سؤال‏ها و بسیارى دیگر در جامعه و خانواده منوط به تجدید نظر در معیارهاى بین‏المللى بررسى حقوق بشر خواهد بود.
۲٫ تجدید نظر در تعریف مفاهیم
پیشنهاد مى‏گردد تعاریف جدیدى از مفاهیمى مانند: آزادى، تساوى، توسعه، حقوق و… براساس دیدگاه شرع مقدس اسلام، که تنها تعیین کننده‏ى حقوق واقعى انسان‏ها است، تدوین و ارایه شود.
۳٫ الگوى تاریخى زن مسلمان
بر این اساس منزلت زن در اسلام با توجه به الگوى بارز آن، یعنى حضرت فاطمه‏ى زهرا (س) دختر گرامى پیامبر اسلام و روش زندگى موفقیت‏آمیز ایشان که نمونه‏ى عملى همه‏ى اعصار است، لااقل براى کشورهاى اسلامى روشن خواهد شد.
الف) زنان در انقلاب اسلامى
امروزه به جرات مى‏توان گفت که در قرون اخیر، مخصوصا در قرن حاضر، تنها زن ایرانى توانسته است، معنى تاثیر سیاسى در جهت ارتقاى وجدان بشرى را ترسیم نماید و در سمت‏گیرى بشریت، نقطه‏ى عطف درخشانى را پس از زنان صدر اسلام به وجود آورد و به حق در شان و منزلت و وفادارى به حضرت صدیقه‏ى طاهره (س) پیشقدم شد.
ب) زن ایرانى و توسعه‏ى اسلام
زن ایرانى با مداومت در رعایت موازین اسلامى، موجب طرح گرایش مذهب در فلسفه‏ى مدیریت جهان گردید که در این راستا مى‏توان به مرارت‏هایى که در این چند سال زنان ایرانى با کمال شهامت و بزرگ‏منشى در مقابل استکبار جهانى تحمل نمودند و نیز تظاهرات عمومى به نفع حجاب در مناطق توسعه‏ى نفوذ استکبار اشاره کرد. .
لذا متذکر مى‏گردد شناخت‏حقوق زن در نهاد خانواده و هم چنین اجتماع، که جایگاه مهمى براى وى مى‏باشد، منوط به ارایه‏ى تعاریف جدید از مفاهیم متداول است که آن نیز به نوبه‏ى خود با نظام جامعه، تناسبات و روابط اجتماعى و ابزار تغییر جامعه مربوط مى‏باشد.
در پایان امیدواریم مجامع و سازمان‏هاى بین‏المللى به این امر بیش از پیش توجه نموده، متفکرین و اندیشمندان اسلامى در جهت تدوین این معیارها وارایه‏ى آن به جامعه‏ى بشریت، کوشش نمایند.

این خبر رو هم ببینید

نگاهی به مشکلات یک هنر اقلیمی در گفت و گو با صابر محمودی، هنرمند نازک کار اهل سنندج؛ نازک کاری را به رسمیت بشناسید/حتی یک صندوق حمایتی نداریم

صابر محمودی از جمله هنرمندان اهل سنندج است که هنر نازک کاری نسل به نسل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *