عبدالله ماچکه ای نمادی دیگر از مظلومیت هنرمندان کردستانی

استاد عبدالله قربانی متخلص به «عبدالله ماچکه ای» هنرمند موسیقی فولکلور کُردی به ویژه آوازهای منطقه لیلاخ مدت زیادی در بستر بیماری بود و چشم به راه حمایت مسؤلان و مردم بود تا مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می کرد برطرف شود اما پس از سال ها تحمل درد و و رنج و بیماری، بلاخره در شامگاه شنبه(28 آذرماه سال جاری) در سنندج سنندج به دیدار حق شتافت

سنندج- چند مدت پیش عبدالله ماچکه ای پیشکسوت موسیقی کردستان با همه فعالیت ها و زحماتش در طول بیش از 6 دهه برای هنر و موسیقی کُردی در قطعه هنرمندان آرامستان بهشت محمدی سنندج به عنوان نمادی دیگر از مظلومیت هنرمندان کردستانی برای همیشه آرام گرفت و مشکلاتش نیز با پیکر زخم خورده و درون عاشقش، هم آغوش خاک شدند تا زخم کهنه تاریخی این سرزمین که مفاخر و اهل فرهنگ و هنر و علمش بعد از مرگ یاد می شوند دوباره سر واکند.
استاد عبدالله قربانی متخلص به «عبدالله ماچکه ای» هنرمند موسیقی فولکلور کُردی به ویژه آوازهای منطقه لیلاخ مدت زیادی در بستر بیماری بود و چشم به راه حمایت مسؤلان و مردم بود تا مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می کرد برطرف شود اما پس از سال ها تحمل درد و و رنج و بیماری، بلاخره در شامگاه شنبه(28 آذرماه سال جاری) در سنندج سنندج به دیدار حق شتافت.
29 آذر ماه  امسال این پیشکسوت موسیقی کردستان با همه فعالیت ها و زحماتش در طول بیش از 6 دهه برای هنر و موسیقی کُردی در قطعه هنرمندان آرامستان بهشت محمدی سنندج به عنوان نمادی دیگر از مظلومیت هنرمندان کردستانی برای همیشه آرام گرفت و مشکلاتش نیز با پیکر زخم خورده و درون عاشقش، هم آغوش خاک شدند تا زخم کهنه تاریخی این سرزمین که مفاخر و اهل فرهنگ و هنر و علمش بعد از مرگ یاد می شوند دوباره سر واکند و واقعاً این زخم چه دردی دارد و خوشا به حال آنان که مداوایش را در تلاشند.
 این هنرمند بیش از 60 سال از زندگی خود را وقف ترویج و تقویت و ارتقاء موسیقی و فولکلور کردستان کرد و در تعالی و رشد این هنر خون دلها خورد و در غنی شدن هنر کردها سهیم بود و با هنرنمایی‌های خود سبب تشویق و ترغیب جوانان و علاقمندان به هنر شده و از نابودی آن در تهاجم فرهنگی و جنگ نرم بیگانگان جلوگیری کرد اما با هزاران رنج و درد از زندگی و بی توجهی از سوی جامعه به ویژه مسؤلان فرهنگی و هنری این دنیای فانی را وداع گفت.
اما این هنرمند سالهای دور کردستان چند سالی در بستر بیماری بود و وضعیت مناسب و مطلوبی نداشت و مشکلاتی داشت که می شد آنها را رفع کرد و نیازهای جزئی و اولیه ای نیز که تحقق آن توسط مسؤلان قابل پیگیری و شدنی بود و توجه سریعتر به آن ضروری بود زیرا سالها با رنج و زحمت زندگی کرد و هیچ منبع درآمدی نداشت که بتواند زندگی ساده ای را اداره کند ولی هیچ وقت شرافت و عزتش را زیر پا نگذاشت و فقط در کنار مردم و برای مردم زندگی کرد  و نانش بسیار حلال و شرافتمند بود.
چه سخت بود برای او که زیاد شب زنده داری و تلاشها برای هنر این دیار و شاد کردن مردم کشیده بود و دوست داشت به پاس ده ها سال تلاش و خدمتش در عرصه هنر و موسیقی در زمان حیاتش به او توجه شود و به راستی این درخواستی به حق بود و این ما بودیم که این نیاز و وظیفه را فراموش کرده و کرده ایم.
موسیقی کُردی که در گذشته به همت هنرمندان و فعالانی که برخی از آنها هم گمنام مانده اند با توانمندی و کارآمدی و زیبایی خاصی به نسل های امروز رسیده است، هم اکنون هم در دنیایی هنر با همت تلاشها و فعالیت هنرمندان و گروههای موسیقی کُردی از اعتبار خوبی برخوردار است و به عنوان یکی از هنرهای ماندگار و کهن کُردها شناخته می شود.
البته نمی توان از این نکته هم غافل شد که مردان و زنانی در تاریخ فرهنگ و هنر کُردها بوده اند که با انتقال سینه به سینه بیت و ترانه های فولکلور کُردی به نسل های بعدی نقش بسیار ارزنده ای در توسعه و پیشرفت این مهم داشته اند، اما وجود هنرمندانی چون جزراوی، سید علی اصغر کردستانی، علی مردان، طاهر توفیق، حسن زیرک، سیوه، عایشه شان، خالقی، ماملی، عثمان هورامی، علی نظر، شوان پرور، حسین علی، رسول گردی، ملک محمد محمدی، محمد جزا و هنرمندان بزرگ دیگر در مناطق و بخشهای کردستان با زبان و لهجه های مختلف کُردی تاثیر مثبت و نتیجه بخشی در پیشرفت و ماندگاری موسیقی کُردی داشته اند.
در طول دوران و به ویژه سده های اخیر هنرمندان و فعالانی بودند و هستند که میراث داران فرهنگ این مرز و بوم بوده و برای حفظ و ارتقای آن عرق ریخته و خون دلها خورده اند تا امروز کردستان به عنوان استانی فرهنگی و مهد موسیقی ایران در دنیا شناخته شود و یکی از این اساتید زنده یاد استاد عبدالله قربانی «عبدالله ماچکه ای بود» بود که وی نیز با همه زحمات و تلاشش در عرصه موسیقی فولکلور کُردی و صدای نرم و آرام بخشش در مظلومیتی به پهنای تاریخ هنر و فرهنگ این دیار به جمع دیگر مظلومان رفته این عرصه پیوست تا باز هم شاهد مرگ کسی از کسان نامدار این خاک در بی توجهی های جامعه باشیم.
زنده یاد عبدالله ماچکه ای را یکی از نامورترین و بهترین خوانندگان موسیقی فولکلور استان کردستان یعنی نواهای لیلاخی ” می دانند و به حق در این عرصه بسیار ارزنده خدمت کرد و بخشی از موسیقی فولکلور این منطقه که همچنان زنده و پایدار است بر دوش وی و نمونه های انگشت شماری به مانند این مرحوم بوده است.
اما متاسفانه همیشه باید یکی از فعالان عرصه های فرهنگ و هنر ما وفات کند تا به فکر نخبگان و فرهیختگان خود بیفتیم و برای آنها یادمان و گرامیداشت برگزار کینم و در واقع اگر روزی غیر این پیش آید، باید تعجب کرد.
متأسفانه در زمانی که هنرمندی دچار کسالتی می شود و در بستر بیماری قرار می گیرد حاضر به خرج کردن 100 هزار تومان برای دوا و درمانش نمی شویم و از او دلجویی و احوالپرسی نمی کنیم اما در مراسم خاکسپاری و ختمش با تاج گل و دیگر هزینه های بی سود خرج های میلیونی می کنیم  و چند روز در مراسمش حضور پیدا می کنیم و آخ و حسرت می خوریم.
در زمانی هنرمندی در قید حیات است هیچ اداره و نهادی برای تجلیل و کمک به وی اقدامی نمی کنند اما بعد از مرگش خیلی ها و به ویژه نهادهای مرتبط در تدارک گرامیداشت و تجلیل و برگزاری یادمان برای وی می شوند.
آیا مستحق است هنرمندی که 50 سال از زندگی خود را وقف ترویج و تقویت و ارتقاء موسیقی و فولکلور کردستان کرده و در تعالی و رشد این هنر خون دلها خورده و  در غنی شدن هنر کردها سهیم بوده و با هنرنمایی‌های خود سبب تشویق و ترغیب جوانان و علاقمندان به هنر شده و از نابودی آن در تهاجم فرهنگی و جنگ نرم بیگانگان جلوگیری کرده به حال خود رها شود و در بستر بیماری با صدای نحیف و سوز مظلومانه از بیمه و تصویب کار افتادگی اش سخن بگوید و از آینده زن و فرزندانش اشک در چشمان خشک و بی صدا شود آیا این است که “فقط صداست که می ماند”.
خیلی از مردم ما آداب قدرشناسی از هنرمندان خود را رعایت می‌کنند اما باز هم این وضعیت ها جای نگرانی دارد و نباید اجازه بدهیم عاقبت هنرمندان مانند گذشتگان شود و مسؤلان و مردم و نهادهای مرتبط بکوشند قدر این سرمایه های ملی، معنوی و ثمر بخش را با اقدامات در خور و نتیجه بخش برای آنها بدانند چرا که اینان آبروی ما هستند آبرویمان را بهتر و بیشتر و ارزنده تر پاس بداریم.
باید گفت هنرمندان دارای جایگاه برجسته‌ای در جامعه هستند و تاثیر هنرمندان بر مردم به‌ویژه نسل جوان غیرقابل انکار است و جایگاه فرهنگ و هنر در توسعه بخش‌های متعدد بسیار برجسته و بارز است و تبیین این جایگاه در سطح جامعه نیازمند توجه بیشتر است و همه مسئولان اعم از مسئولان فرهنگی هنری و سایر مسئولان باید در ارتقای سطح کیفی آثار هنری تلاش کنند و شرایط حمایت و توجه به زندگی و معیشت خود هنرمندان را فراهم کرده و از بروز مشکلات و معضلات برای آنان جلوگیری کنند موضوعی که در جامعه در گذشته و حال شاهد تحقق آن نبوده ایم.
توقعات هنرمندان نسبت به جامعه و مردم و بالعکس، توقعاتی ضروری است و وجود این توقعات و تعهدات برای پیشرفت امور لازم است
امروز بیش از هر زمان دیگری به وجود هنرمندان متعهد و دلسوز نیاز داریم چون بیشترین تاکید و تلاش دشمنان این آب و خاک در سال‌های گذشته بر تهاجم فرهنگی بوده و دشمن با راه‌اندازی شبکه‌های مختلف ماهواره‌ای سعی داشته و دارد فرهنگ، هنر ، آداب و رسوم و ارزشهای دینی و ملی و بومی را تخریب و تضیف کند و مردم و به ویژه جوانان را به کج راهه بکشاند
هنر و فرهنگ و بخش های همچون این مهم در بین مردم جایگاه مناسبی دارد و درک مردم در زمان حال از فرهنگ و هنر و موسیقی بسیار مطلوبتر از ده های گذشته است اما متاسفانه ارباب و صاحبان این مهم چرا از طرف مسؤلان و باز خود مردم مورد بی توجهی قرار می گیرند و این جای تعجب و تاسف است و هنرمند تا زنده است شغل مناسبی ندارد، به او توجه نمی شود و همچنین تکریم نمی شود و این دردی است که پایانی ندارد.
امروز هنرمندان دچار مرگ زودرس می‌شوند، هزار درد و مشکل و غصه زندگی و جامعه سبب پیری و بیماریشان می شود و بی نوایی هم به این معضلات اضافه شده و کسی و کسانی هم پیگیر رفع آن نیستند، مسؤلان و در کل خود مردم و جامعه از فتانه ولیدی، عبدالله ماچکه ای، یدالله محمدی، حبیب الله مله ایی، بایزید کشکولی، شریف حسین پناهی، عبدالرحمان علیرمایی، براتعلی نورانی«کا به رات»، اکبر منصوری، شریف علیرمایی و فاتح مردوخی، محمد گرجی و بی خبر هستند و تکریم و احترام و تجلیل و به ویژه توجه به زندگیشان داستانی است به نام فراموشی و وای از روزی که می می میرند و می شوند شوالیه های قهرمان و مفاخر و هنرمندان بزرگ، اما یادمان نرود اساتیدی همچون: هیمن، و گوران، قاله مه ره، هه ژار و حسن زیرک، فایق بی کس و قانع، سید علی اصغر کردستانی، علی مردان، سید محمد صفایی و ده ها هنرمند دیگر در فقر و تنگدستی زیستند و تا بودند کسی را یاریگر و همراه و حامی آنان نبود ولی اکنون بزرگان و نخبگان عرصه هنر و فرهنگ کردها هستند و این چقدر بد و جای تاسف دارد موضوعی که هم اکنون در جریان و تکرار شدنی است و نمونه آن زیاد هستند اما عبدالله ماچکه ایی مشهور و متخلص در وضعیتی مظلومانه در بستر بیماری جان سپرد و تا دارفانی را وداع گفت چشم به راه حمایت و همراهی مردم و مسؤلان بود.
نکته ای دیگر که یادآوری آن ضرورت دارد این است که امروزه در جریان انتخابات و به ویژه در کردستان نامزدها توجه ویژه ای به فرهنگ و هنر دارند و دهها طرح و برنامه برای توجه به هنر و فرهنگ و حمایت از اهالی این حوزه در تبلیغات و برنامه های خود می گنجانند و از موسیقی ملی و حماسی هنرمندان و اشعار ارزنده ادباء این دیار برای تبلیقات خود سود می برند و به آنها سری می زنند اما ای کاش بعد از برنده شدن و کسانی هم که رای اعتماد کسب نمی کنند اندکی به این مهم توجه می کردند و پیگیر مشکلات این حوزه ها و معضلات هنرمندان می شدند و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و شورای شهر در این راستا گامهایی بر می داشتند.
انگار فرهنگ و هنر، علم و موسیقی و ورزش و دیگر ارزشهای دینی و ملی و انسانی فقط در مواقعی که برای ما نفعت دارند ارزشمند هستند در حالی که بسیاری از منابع و ارزشهای ما در این عرصه ها در حال فراموش شدن هستند و همچنین هنرمندان بسیاری که یک گنجینه هستند، درحال رفتن از میان ما هستند. همه می‌گویند که هنر، فرهنگ، موسیقی و روزنامه نگاری و مطبوعات خوب است و در وصف آن صحبت می‌کنند اما به واقع در عمل هیچ اتفاقی نمی‌افتد و حمایت از هنرمندان در حد یک شعار باقی مانده است.
«عبدالله ماچکه ای» در سال 1320 در شهر قصر شیرین به دنیا آمد و تا سن 12 سالگی در این شهر زندگی می کرد، وی پس از آن به روستای ماچکه در منطقه لیلاخ کردستان رفت و به واسطه صدای دلنشینش در مجالس شادی و بزم دعوت می شد .
به دلیل حضور در روستای ماچکه به عبدالله ماچکه ای شهرت می یابد؛ پس از آن وی برای همیشه در استان کردستان ماندگار شد و از وی به نام هنرمند فولکلور کُرد نام برده می شد .
این هنرمند پس از سال ها فعالیت هنری در عرصه موسیقی فولکلور، از هفت سال پیش به دلیل بیماری از عرصه هنر و موسیقی دور شد و از دو سال پیش توان هیچگونه حرکتی را نداشت.
عبدالله قربانی مشهور به «عبدالله ماچکه ای»، هنرمند نام آوازه فولکلور استان کردستان هر چند چندین دفعه توسط اهالی فرهنگ و هنر این استان تکریم و تجلیل شد اما چون توسط مسؤلان و مدیران مرتبط برایش اقدامی زیربنایی و ریشه های و کار مناسبی صورت نگرفت تا پایان عمرش مستاجر و بدون شغل و فاقد بیمه و…حقوق بود و چنانچه در گذشته کار ریشه‌ای و اساسی به منظور حمایت از هنرمندان صورت می‌گرفت، هنرمندان به چنین وضعیتی دچار نمی‌شدند و این مشکل نه تنها برای هنرمند فولکلور کردستان بلکه دامن بسیاری دیگر از هنرمندان کُردستانی را گرفته است.
همه به ویژه مسؤلان به خود آییم و قدر فرهیختگان، نخبگان، هنرمندان و دلسوزان عرصه های مختلف را بدانیم و آن ها را تکریم و پاس بداریم و بدانیم کم توجهی به آنان ضررهای زیادی را متوجه جامعه خواهد کرد و تابلو و نماد هر مملکتی هنرمندان، نویسندگان و فرهیختگان آن هستند تابلوهای خودمان را کدر نکینم و آنها را پاکیزه و زیباتر نگه داریم، به این نکته امروز بیاندیشیم که فردا خیلی دیر است و پشیمانی سودی نخواهد داشت.
یحیی صمدی-دی ماه94
 
کد مطلب: 99116  |  تاريخ: ۱۳۹۴/۱۰/۲۸  |  ساعت: ۸ : ۲

این خبر رو هم ببینید

سروده‌های شعرای کُرد، مصداق ارادت اهل سنت به امام مهربانی‌ها

 هنر و ادبیات از عرصه‌های عمده ظهور و تجلی اعتقادات و باورهای دینی، مذهبی و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *