آشنایی با یکی از سیاستمداران بزرگ و مشهور کُردستانی در دوره قاجار

پایگاه خبری-تحلیلی زریان؛ عمر فاروقی نویسنده و فعال و پژوهشگر تاریخی در یادداشت زیر به بررسی زندگی مرحوم امان الله خان اردلان پرداخته است

به گزارش زریان – در تاریخ معاصر ایران از عهد ناصرالدین شاه قاجار تا شروع انقلاب اسلامی در سال 1357 نام یکی از سیاستمداران و رجال کشور ایران در تاریخ مشاهده می شود مع در عهد پهلوی ها، ریاست دودمان کُرد اردلانی را برعهده داشته و علیرغم علاقه ی شدیدش به دین و میهن و خاستگاه خودش متأسفانه در مرکز کردستان (سنندج) که مورد احترام و علاقه ی او بوده مورد بی مهری قرار گرفته و می توان گفت با تمام خدماتش و نیز سرپرستی دودمان اردلان، تا پایان زندگی اش، به فراموشی سپرده شده است.
 
مرحوم امان الله خان اردلان برای اولین بار در خاطرات و سفرنامه سلطان مظفرالدین شاه قاجار ظاهر می شود که به هنگام بازگشت سلطان از سفر اروپا، بهمراه عده دیگری در سن حدود بیست سالگی به استقبال او و پدرش حاج ابوالحسن خان فخرالملک اردلان که از همراهان سلطان در سفر اروپا بوده می رود و مظفرالدین شاه در سفرنامه خودش از دیدن آن نوجوان ابراز خوشحالی کرده و نوشته که در تهران، جوانی بنام امان الله خان اردلان، باستقبال موکب ایشان آمده و پدرش از ملتزمین رکاب و مشاور پادشاه بوده.
 
مرحوم امان الله خان اردلان که به حاج عزالممالک مشهور بوده خوشبختانه خاطرات خود را نوشته و این یادداشتها در کتابی بنام زندگی در دوران شش پادشاه با تنظیم و کوشش استاد دکتر باقر عاقلی در کتابی 451 صفحه ای و با تیراژ 2200 جلد در زمستان 1372 از سوی انتشارات نامک چاپ و توزیع شده است.
 
این خاطرات در شش فصل تنظیم و به نحو مطلوب و قابل قبولی با نثر عالی و چاپ مرغوب باین شرح در دسترس عموم قرار گرفته است:
 
1- فصل اول- خاطرات پراکنده از دوران کودکی و جوانی
 
2- فصل دوم- ورود به صحنه سیاست
 
3- فصل سوم- قیام مقدس ملی در جنگ بین المللی اول
 
4- فصل چهارم- از قرارداد 1919 تا شهریور 1320
 
5- فصل پنجم- از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد
 
6- فصل ششم- از کودتای 28 مرداد 1332 تا انقلاب اسلامی
 
او خود را امان الله اردلان فرزند حاج ابوالحسن خان فخرالملک فرزند رضاقلی خان، فرزند خسروخان (مشهور به ناکام و داماد فتحعلی شاه قاجار و زوج مستوره خانم اردلان و والیه دخترشاه) فرزند امان الله خان بزرگ که پدر در پدر والی و حکمران کردستان بوده اند معرفی می کند. فتحعلی شاه قاجار پس از فوت امان الله خان بزرگ داماد خود و پسر او خسروخان را به حکومت منصوب کرده و متأسفانه این والی شجاع و ادیب و هنرمند در سن حدود 30 سالگی بدلیل ابتلا به (وبا) که در کردستان شایع بود فوت نموده و پسرش رضاقلی خان که هنوز 10 ساله بود به حکومت رسید و مادرش نیابت او را برعهده گرفت.
 
رضاقلی خان در تهران با شاهزاده طوبی خانم دختر عباس میرزا نایب السلطنه ازدواج کرد و صاحب سه پسر شدند که مرحوم ابوالحسن خان فخرالملک فرزند دوم رضاقلی خان و نوه ی دختری عباس میرزا ولیعهد بود که سال 1279 هجری قمری متولد شده بود.
 
ابوالحسن خان بعنوان ندیم و غلام و پیشخدمت وارد دربار ناصرالدین شاه شد و در سن نوزده سالگی با دختر عبدالصمد میرزا عزالدوله برادر ناصرالدین شاه ازدواج کرد و بدلیل خدماتش از سوی سلطان صاحبقران به فخرالملک ملقب شد.
 
بدین گونه مرحوم حاج عزالمالک از جانب پدر و مادر در ردیف شاهزادگان قاجار و از خویشاوندان نزدیک پادشاه بوده و از سوی دیگر پدرانش کُردزبان و حکومت کردستان را به شکل موروثی برعهده داشته اند مرحوم فخرالملک پدرش، در پستهایی چون حاکم همدان و زنجان و وزارت تجارت و حکومت اراک و خوزستان و یزد و … خدمت کرده و فرزندش امان الله خان که پسر دوم او بوده در سال 1300 هـ.ق در تهران متولد شده و بدلیل قرابت با خانواده سلطنتی در مدارس و آموزشگاه های مختص شاهزادگان به آموزش پرداخت و در سال 1319 با دختر مجدالدوله داماد ناصرالدین شاه ازدواج کرد ولی مدتی بعد این خانم فوت کرده و با دختر قهرمان میرزا عین السلطنه سالور ازدواج نمود. به هنگام نخست وزیری عین الدوله که پدرش وزیر تجارت بود او هم وارد آن وزارتخانه شد و به خواهش پدرش از سوی مظفرالدین شاه لقب (عزالممالک) گرفت.
 
پس از خلع محمدعلی شاه، چون حاکم دزفول بود به نمایندگی مردم خوزستان وارد مجلس شورای ملی شد و در سمت هیئت رئیسه مجلس به دولت روسیا تزاری اولتیماتوم دادند. ایشان در دوره ی دوم مجلس جزو دسته ی لیبرال ها بود و با انحلال مجلس به ریاست مالیه ی کرماشان و کردستان منصوب گردید و به هنگام دوره سوم مجلس از کرماشان برای نمایندگی انتخاب شد و عضو هیئت رئیسه مجلس سوم بود. پس از آن بترتیب در پست های زیر خدمت کرده:
 
وزیر فوائد عامه و تجارت … مهاجرت از ایران به همراه آیت الله مدرس و اقامت در استانبول بهمراه هیئت مهاجرین.
 
خدمت در وزارت مالیه بعنوان پیشکار مالیات کرمان بمدت 2 سال سپس در زمان وزارت محمود جم مدیر کل وزارت دارائی بود و از آنجا برای پیشکاری مالیه ی استان فارس به شیراز رفت. در کابینه سردار سپه دوباره به وزارت فوائد عامه و تجارت منصوب شد. در سال 1308 به وزارت کشور منتقل گردید و حکومت استرآباد و بعد لرستان و بروجرد و بوشهر و سپس به حکومت استان کرمان رسید تا سال 1319 که استاندار آذربایجان شرقی بود و چون در سوم شهریور 1320 شهر تبریز توسط اتحاد شوروی بمباران شد باتفاق سایر مقامات عازم تهران شد و در دولت فروغی به استانداری رضائیه، ارومیه منصوب شد.
 
اردلان در صفحه 290 خاطرات خودش نوشته است، سپهبد جهانبانی که وزیر کشور بود به رضائیه آمد و باتفاق از راه مهاباد عازم تهران شدیم لاکن چون با هرماه داشتنی گارد مسلح و ژاندارمها وارد مهاباد شدیم با عکس العمل شدید مردم مواجهه گردیده و نزدیک بود با نیروهای ما درگیر شوند لذا باتفاق جناب وزیر و همراهان به منزل مرحوم قاضی محمد وارد شدیم و ایشان با مهمان نوازی زیادی برخورد کرده و کلیه مأمورین را در یک سالن و مقام وزارت را در اطاق جداگانه و ما را نیز در دو اطاق تو در تو ساکن کرده و خودش قطار فشنگ بسته و تفنگ بر دوش محافظت از جان ما را برعهده گرفت و هیچ اتفاقی روی نداد تا صبح که عازم بودیم سپهبد جهانبانی از مهمان نوازی و مهربانی قاضی محمد تشکر کرده و یک حلقه انگشتر طلا با نگین فیروزه را بنام خلعت شاهنشاهی به وی اهدا کردند و ایشان و همراهان کاروان ما را تا بیرون مهاباد مشایعت کردند.
 
اردلان در صفحه 291 همین خاطرات می نویسد که در خارج مهاباد مرحوم (امیر اسعد) دهبوکری و سوارانش از کاروان مقام وزارت استقبال کرده و ما را همراهی کردند. ایشان از رفتار ژاندارمها با دهقانان کُرد شاکی بودند و می گفت … هر کس در دهات فوت می کرد فوری به منزل او رفته و اجازه دفن نمی دادند و می گفتند جنازه باید به پزشکی قانونی برده شود چون احتمال دارد او را مسموم کرده باشند و لذا بادخالت ریش سفیدان مصالحه می کردند و با پرداخت 5 تا پانصد تومان اجازه می دادند متوفی را دفن کنند.
 
مرحوم حاج عزالممالک در سفارت ایران در عراق و چند بار عضویت در کابینه خدمات شایانی به کشور کرده و نیز مردی بسیار مسلمان و مومن و متقی و پاکدامن بوده و سالیان متمادی تولیت مسجد جامع دارالاحسان سنندج را به طور موروثی در اختیار داشته است چون جد اعلای او بانی این مکان مقدس بوده تا پایان عمرش از این بنای عبادی و تاریخی حراست نموده است و سرانجام در سال 1366 شمسی که حدود 9 سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود در تهران به رحمت ایزدی پیوسته و از ابتدا تا وفات با احترام و عزت و ارجمندی در جامعه خدمت کرده است. یکی از فرزندانش مرحوم دریادار محمد اردلان در پُست فرماندهی نیروی دریائی خدمت نموده و دیگر فرزندانش نیز مصدر خدمت در مناصب عالی و بالای کشور بوده و به پاکدامنی و تقوی مشهور بوده اند.
 
حاج عزالممالک بیش از صد سال زندگی کرد و در سن صد سالگی بدون احتیاج به عینک به تلاوت قرآن کریم می پرداخت.
 
 امیدوارم مقامات محترم فرهنگی و شورای شهر سنندج بتوانند در این ایام از خدمت این رجل خادم کردستان و ایرانی تجلیل بعمل آورند و فراموش کردن او به منزله فراموش کردن خادمان این مرز و بوم می باشد.
تاريخ: ۱۳۹۶/۳/۲۲

این خبر رو هم ببینید

«هژارموکریانی» ادیبی برای تمام فصول ادب کُردی

سرویس آذربایجان غربی- «عبدالرحمان شرفکندی» متخلص به «هژارموکریانی»، شاعر، نویسنده، مترجم، محقق و فرهنگ ‌نویس …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *