1ـ معلم از ژرفاي فرهنگ مردم بر ميخيزد و تعهدي خاص به آن دارد و با عشق راه آيندة خود را “فرهنگي بودن” بر ميگزيند در اين انتخاب،شايد به نسبت ديگر مشاغل، اهل و عيال را نيز متضرر ميكند گر چه برگ افتخار و عنوان ماندگاري را نصيب آنان كرده باشد. مرحوم آقاي “محيالدين حق شناس” از آن دسته انتخابگراني بود كه نيك فرجام خود و حاصل كار خود را ميدانست و صد البته ماندگاري افتخار،نشاني است در سجل خانوادگي اين شجرهي پربركت و ستارهاي در سپهر فرهنگ ايران و بالتبع كردستان. 2ـ حق شناس اين معلم خلاق و پويا و دردمند نسبت به فرهنگ بومي كردستان در پويه و گستره و غناي ايراني ـ اسلامي آن،دستمايه اي شد تا با تعمق در اين مقوله ،از سر آمدان ماندگار فرهنگ عمومي و مردمي باشدو اين “بودن” حاصل “شدني” است كه با دغدغه شروع شد و با توصيه و سفارش پايان يافت ايشان در آغاز “شاره كهم سنه” چنين ميگويند:
خوشهويستي تو، سنه ئايينم
من چاوم بوچهس تويپي نهوينم.
ديدن زادگاه و مخاطب قرار دادن “آبيدر” ـ نماد پايداري و فرزند دماوند ديو سپيد پاي در بندي كه نماد پايداري ايران است و ياد كردن يادها از بلنداي اين قلهي سرفرازـبه توصيهاي ميانجامد به فرزندان اين منطقه و روزروندگان بر اين بلندا: به ئوميد روژي جوانگهل ژيرت بو گهشه پيدان بكهفنه بيرت …………. ئيوهيچ روله گهل شارهكهم سنه واگويچكهتان دا بهم باسگهل مند بو ريگهي زانين چرا ههلگر بن ئيمه خلافياين ئيوه مه خلافن
3ـ ويژگيهاي كاري ايشان:
الف) سادگي بيان و زيبايي تصوير:
چنانكه خود ايشان در مقدمه ميگويند: منظومهي شارهكهم سنه خالي از پيچيدگي است. اين ويژگي در تمام ابيات مشهود است اما انصافا قدرت تصويرگري و پرداخت و “تشخيص” هنري در توصيف آبيدر و گل ها و زيبائيها آن،شايان توجه است. … له سهر قوله كهت وچاني ئهگرم ئارهق سهرو چاو به شهمال ئهسرم مهزره و بهره زات عهتري نهماگه
لاله و زهمهقت كز و ژاكياگه ئاسيا و گشت خاپوور ئاسياوان نه ما په پوو ئهخويني له جيگه يانا ب) بيان واقع:
در گزارش وقايع تاريخي ـ فرهنگي سنندج (كردستان) و مخصوصاً نام ها و مشاغل ، بدون تعارف و تكلف، اسامي را آنگونه كه مردم ديده و شنيدهاند بيان مي كند و اين، در شناخت واقعيات كمك بايستهاي است تا حقايق در لابلاي تعارفات معمول، گم نشود. نمونههايي از اين دست در ياد كرد دعوت شدگان به عروسيها و جشنها و گروههاي رقص و آواز و هنرهاي محلي،نمود عيني دارد (در متن كتاب شواهد بسيارست). كه براي رعايت اختصار، از استشهاد خودداري ميشود. ج)حقگرايي: هر معلمي در كار تربيتي خود، آرماني دارد و مقصدي كه در تمام شرايط برنامه ها را براي رسيدن به آن، هماهنگ ميكند . آرمان اين بزرگمرد قلم و لوح، بيدار كردن فرزندان مردم و تهييج و تشويق آنان براي جنبش وحركت به سوي آن بلند است.بيان گذشته و خاطرات ماضي براي تحير و تأسف هم نيست، بلكه بنياد پي و پايهاياست بر اساس “آنچه بود” براي پويش به سوي “آنچه بايد باشد”.
د)خير خواهي:
سنت ها را پاس داشتن و درگير و دار سرعت و قدرت تكنيك، خود را گم نكردن، عين مطلوب و خواستهي مرحوم حق شناس است. برماست كه ازگذشتهي ارزشي خود، راهي برگزينيم تابه آيندهاي روشن و تابناك برسيم وخود را نبازيم كه “در طبيعت رشد، تدريجي و حركت، مرحلهاي است” و صد البته هيچ ملتي با پشت كردن به ديرينهي فرهنگي ـ تاريخي خود،كسب اعتبار نكرده است . 4ـ حق شناسي مردم در “حق” مرحوم “حقشناس” در مجلس ترحيم ايشان. مردم انصافاً كوتاهي نكردند و نوعاً چند بار هم در مسجدحاضر شدند، حضوري از سر تعهد و وفاداري در روز دوم مخصوصاً ديديم كه مسجد وكيل ظرفيت پذيرش جمعيت را نداشت و لذا مجلس به مسجد ملاويسي منتقل شد. اين قدرشناسي مردم اجري است بر آن تلاش و همت و … صد آفرين بر اين مردم وفادار!
و بالاخره بر ما ونيز مسئولان منطقه است كه پاسداشت خادمان فرهنگ مردم را فقط در “ترحيم” و تجليل بعد از مرگ،منحصر نكنيم و نخبگان و خادمان مردم را قبل از مرگ هم ارج نهيم “كه تا ناگه همديگر نمانيم” و نسل كنوني مديران بومي استان،كه رائحه اي از زمزمهي محبت كلاس آقايان “مدرس گرجي، حيرت سجادي، محي،دكتر ابراهيمي،دكتر خرم دل و دكتر خسروي و …”را در شامه و ذائقه دارند بر اين مهم ،اهتمام كنند و چنين باد ! …
و السلاممنبع: سیروان
در سوگ معلمي كه دغدغهي فرهنگ داشت محمد صديق خالقپناه از سنندج
معلم از ژرفاي فرهنگ مردم بر ميخيزد و تعهدي خاص به آن دارد و با عشق راه آيندة خود را “فرهنگي بودن” بر ميگزيند در اين انتخاب، مرحوم آقاي “محيالدين حق شناس” از آن دسته انتخابگراني بود كه نيك فرجام خود و حاصل كار خود را ميدانست